روزهای تعطیل گالری: دوشنبه ها
من مخالفم !
مخالف بخشی از درونم که سخت با نیک بینی و نیک خویی من سرِ ستیز دارد . درین سالها که دنیا را به بهره نشسته ام ، جز جاه و قدرت و مقام، بقیهء صفات بشری را قابل انفکاک از گسترهء نفس انسانی یافته ام. نیک هویداست که جاه و مقام از فرزندان خلف قدرت اند و قدرت جز دم کردهء ابلیس نیست، پردهء آن وقتی دریده می شود که فرشتهء مرگ ندا سر داده ، انسان را فراخواند.
لوح هستی یک قلم از نقشِ قدرت عاری است
آمد ورفتِ نفس مشقِ خطِ بیکاری است
از ره غفلت، عدم را، هستی اندیشیده ایم
شبهه تقریریم و استفهامِ ما انکار ی است
ذرّه ایم امّا به چشم خود گران افتاده ایم
اندکی هم چون به عرض آمد، همان بسیاری است
اغلب، قدرت پذیری ها و مقام پروری ها با محبّت و عنایت و خدمت و تکلیف آغاز و رفته رفته به مصلحت و مکرمت و جنابت و جنایت ختم می شوند.
یکی از تراوشات شایع ابلیس درون، ایجاد حسّ کامل العیاری و جامع دانستن خود است ! تا آنجا که تو خویش را به حق حاکم می پسندی و چنین می اندیشی که جز تو، هر که هست باید که محکوم باشد ! اینجا جای مهمی در رهگذار سیر تاریخی هر انسان است و درست در همین جا نطفهء فرزند جنگ بسته می شود. نه جنگ با شرّ، که جنگ با هر آنچه از نظر من شرّ است !
درین هنگام آرمانها به تیغ مصلحت و ایمان به تیغی از درون خویش و عقل به تیغ وهم ذبح می شوند.
افراط در طلبِ جاه، تمایلی شهوت پرستانه به قدرت است و تا انسانیتِ انسان را مضمحل نکند از پای ننشیند. خدایِ خویش را، نه، که خدای حقیقی را ناظر دانستن و در آغوشِ تلخیِ حقیقت زیستن و پناه بردن به عقل جمهور عقلا شاید که راهی باشد برای رهایی از چنگال پر حنای قدرت !
هر انسانی محترم است به وجودش، همان وجودی که برای خالق اش محترم بوده و هست. نه جنگ در پناه قدرت مرضیّ درگاه حقیقت است و نه دفاعِ تنها زیبنده بر قامت کرّمنای انسانی ست ! که این هر دو بیشتر همان خواستگاه ابلیس است تا بدان، مدعای خویش اثبات کند ! تنها ، جنگِ بدون حمایتِ قدرت و قدرت طلبان، قریبِ صدق است که جنگاور و سلحشور آن جز مظلوم نیست.
نه زن و نه جنگ، فارغ از رئالیسم محسوس و ثابت ، مفهومی در شاکلهء سمبولیزم راز آلود را دنبال میکند تا هر ناظری متناسب با اندوخته ها و تجارب اش بر آن بنگرد ! زن، نه زن است و جنگ، نه جنگ، بلکه مفاهیمِ آن ریشه در صفاتی دارند که ناظر بر آن طریق، به آنها می نگرد.
قدرت برای قدرت جز استیلا و سلطه نیست، تسلّطی برای منافع و منفعتی برای لذتی بیش از قابلیت، بدین سیاق، قدرت همه چیز را وسیله می داند، می بیند و می نمایاند !
این آثار به زبانی جهانی عرضه گردیده و بدون ابراز هویتی خاص، شامل همهء ملتهاست ! جهان اول تا جهان چهارم ! زبان، زبان شیرین غرب است اما دغدغهء نهفته در آن ریشه در سنت و هویت ایرانی دارد.
حضورتان را پاس میدارم و از وقتی که صرف می نمایید کمال امتنان را دارم.
با یاد جوانانی که از جان خود گذشتند « بل احیاء عند ربهم یرزقون » تا ما ببینیم آنچه را که نباید و نبینیم آنچه را که باید !
ارادتمند آستان
فقیر عدمی
حمید عجمی