روزهای تعطیل گالری: ندارد
مجموعهی استخوانهای دوستداشتنی در نگاه اول بیان تاریخی از زمان دور را با موجودات خود به دوش میکشد، موجوداتی که شاید انسان نبودند اما در نگاه من زندگی را شاید انسانگونه در جایی تجربه کردهاند. زندگی را با تمام هنجارها و ناهنجارهایش لمس کردهاند، گرچه استخوانی خوشک همراه با وسایلی کهنه و زنگ زده نشان دهندهی مردگی و تمام شدن آن تاریخ میباشد اما به وضوح میل به زندگی درونشان با کمی دقت و هوشیاری به چشم میخورد.
زندگی که برای بقایش شکار میکردند و قبیلهای داشتند شاید اگر فانتزی به آن نگاه کنیم حتی میتوان گفت در قلمروهایش شاهزادگانی به همراه سربازها میجنگیدند.....
داستان استخوانهای دوستداشتنی از نظر مفهومی چندین بُعد دارد روایتی که شاید طعنه به تاریخ خودمان میزند زمانی که زیستن معنایش را کمرنگ جلوه نمیکرد، در آن زمان هم جنسیت معنا داشت و زنانگیهای نهفته در بافت های جامعه ی هرچند کوچک اما با افکار بزرگ سبز بود. در چهارچوبهای سوخته تنها شاهد زندگیه استخوانهای پراکنده از اجساد و افکار آن تاریخ که با نخهای قرقرهی رنگی اتصال یافتهاند که هرکدام مسیر چرخشش بر سطح مخملها دور تا دور استخوانها در کنار فلز های برنده ی زنگ زده حرفهایی را به چشم بیننده میزنند حرفهایی از جنسیت،روش زندگی،کودکانه های خوشک شده،اصالت و....... ندایی را می خواند که من، اینگونه بودم با همین متریالهای ساده داستانی هرچند شکسته از خود نشان دادهام ....تو چه هستی؟
استخوانهایی که شاید در آینده متعلق به اسکلتهای خودمان باشد با تمام وسایلهای همین عصر نو که برایمان دقدقه شدهاند.
استخوانهای دوستداشتنی در مدت سه سال جمعآوری و از دو قسمت چوبی و فلزی تشکیل شده است.
چوبیها ٤٠ عدد که تاریخ گذشته در آن بیدار است و فلزی ها کمتر از١٥عدد که تعدادش طعنههایی به دوش میکشد از تاریخ حال برای آیندهای که خودمان از خود میسازیم ، تصویرهایی از امروز خود برای فرداها ....
آرزو جباری
افتتاحیه: ساعت ۱۶ الی ۲۰
منبع: سایت گالریاینفو