روزهای تعطیل گالری: پنجشنبهها
افتتاحیه: جمعه ۲ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶ الی ۲۱
سه آینهی مجزا اما مرتبط به یک روایت در ارتفاعی حدودا ۵ متری نصب شدهاند که انعکاسی مجزا اما مرتبط به همان روایت از مردابی ساختگی را در سازهای مخروطیشکل نشان میدهند. همواره فاصلهای میان نظارهگر و این اکوسیستم وجود دارد. سه دید متفاوت از منطقهای مرطوب که خود اجتماعی برای گونههای مختلف است. امیرنصر کمگویان در نمایش سومین بخش از پروژهی «کپسول زمان» بهنام «یوکاریوتها، به یاد آورید!» به بازسازی اکوسیستم مرداب با سازهی مهیباش در حیاط گالری محسن میپردازد: فضاسازی صحیح به منظور محافظت از محیطی که گونه برای زیست خود به آن متکی است.
در آثار امیرنصر کمگویان ردِ ادبیات کهن و علم را بهوضوح میتوان درک کرد؛ او مفتون تقابل امر پیشرفته و امر بدوی، واحدهای مکانیک و ارگانیک و نیز رودرویی دانش و نسیان است. آنچه پیشتر «خاطرهی برکه» و اخیرا «یوکاریوتها، به یاد آورید!» در لفافه دارد اشاره به داستان «سه شاهزادهی سرندیپ» اثر میکله ترامتسینو ـ برگرفته از کتاب «هشت بهشت» امیرخسرو دهلوی ـ و منشا واژهی سرندیپیتی یا همان «یافتن تصادفی» است. این سازه با بازسازی یک اکوسیستم و انعکاساش در سه آینه میدان بینایی و جهان بینایی را به چالش میکشد.
در جریان تکامل، بینایی آخرین حس تکاملیافته است. چشمها اطلاعات بیشتری در مقایسه با دیگر گیرندههای فاصله چون گوشها و بینی به سیستم عصبی ارسال میکنند. گیرندهها در تشکیل جهانهای ادراکی مختلف اهمیت دارند. حتی فضای بصری ویژگی کاملا متفاوتی نسبت به فضای شنیداری دارد و دریافتهای تصویری نسبت به دریافتهای شنیداری روشنتر است. در روند مصرف اطلاعات بصری میان تصویر شبکیهای و مشاهدهی جهان تمایز است. میدان بینایی از الگوهای نوری و رنگی که از سوی شبکیه ثبت میشود تشکیل شده که انسان برای ایجاد جهان دیداری خود از آن استفاده میکند اما مابین تاثیرات حسی تحریککنندهی شبکیه و آنچه درک میشود تفاوتهایی وجود دارد. شبکیه از سه ناحیهی متفاوت تشکیل شده که هریک وظیفه و عملکرد متفاوتی را در فرآیند بینایی اجرا میکند تا ناظر به سه طریق کاملا متفاوت پدیدهها را ببیند: حساسیت به نور، حساسیت به رنگ و محلی که در آن دید محیطی صورت میگیرد.
پروژهی «یوکاریوتها، به یاد آورید!» از مجموعهی «کپسول زمان» در حیاط گالری محسن به نمایش گذاشته میشود. «پروژهی حیاط» گالری محسن فضایی است روباز در تعامل با شهر، که مخاطب را به عبور از مرزهای روزمرهی زندگی فرا میخواند.