من برآنم تا آنچه را که در ساحت پاک خیالات کودکانه در پیچ و تاب عمر، در ضمیر ناخودآگاهم رسوب کردهاند را در رنگها و نقشها تجسم ببخشم.
گاهی با انسانی در عمق یک جنگل، شما را به شهودی از جنس رویا دعوت میکنم و گاهی با حضور یک خرس شما را به داستانهایی در دور دستها میهمان.من میخواهم از پس تمام این آمد و شدهاتو را و خودم را بیابم. آنگونه که نقشها و رنگها وقتی زلال میشوند خودشان هستند، خود خودشان.