افتتاحیه: جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶ الی ۲۲
نگاه کن، ای
نگاه کن
که چگونه
فریاد خشم من از نگاهم شعله می کشد
چنان که پنداری
تندیسی عظیم
با ریه های پولادین خویش
نفس می کشد.
احمد شاملو
به تصویر کشیدن واقعیتی که خود را در زیر لایههای ظاهری صورت پنهان کرده است، دل مشغولی من در شکلگیری این مجموعه بود.
خلق این آثار از یک رویداد در زندگی شخصیام آغاز شد. آن زمان تصمیم گرفته بودم حالات درونی خودم را به تصویر بکشم، گویی با کشیدن این پرترههای پنهان به آرامش میرسیدم. پرترههایی که هر یک روایتی از احساسات و تجربههای انسانی هستند؛ گسست، پراکندگی، تشویش، تنفر، عشق و... همگی دستمایههای ترسیم تصاویری هستند که هر یک در جای خود میتواند نمایی از احساسات یک فرد، یا تجسم تجربهای اجتماعی باشد
دیرتر و در ادامه این کشف و شهود، جهت گیری آثار، به جای تصویر احساسات صرفا شخصی، بیشتر واکنشی بود به تحولات و تجربههای گذشته و جاری اجتماعی، همان چیزی که خمیرمایهی اصلی شکل گیری بیشتر آثار هنری معاصر است.
تک تک ما، در هر لحظه از ارتباطمان با اجزای جهان و رویدادهایش، آنها را در ذهن خود بازنمایی و در واقع بازسازی میکنیم، هیچ یک از این تصاویر بازنمایی شده با واقعیت آن رویداد یکسان نیستند، به عبارت دیگر، هیچ چیز به اندازه یک تصویر ذهنی یا یک خاطره جمعی، انتزاعی نیست. بازسازی ذهنی آن خاطره یا رویداد یا شخص، درواقع مجموعه ای از تصاویر ذهنی ماست که نزدیکترین تداعی ما از آن وقایع محسوب میشوند.این موقعیتی است که تصویر ذهنی را از یک تصویر به اصطلاح واقعی (مانند عکس) جدا میکند.
مجموعه پیش رو، بازنماییهای ذهنی من هستند از واقعیتهای شخصی و اجتماعی روزگار من، تصاویری که گرچه برای حیاتشان دست به دامن پرتره شدهاند، اما تداعیهای رازآلودی هستند از همهی آنچه که مرا به عنوان یک انسان معاصر میسازد، ویران میکند، زنده میدارد، امید میدهد، میمیراند، بر میانگیزد، شتاب میدهد، باز میدارد و رها میکند.
مرجان قربانی