در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش گل و قداره
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:28:32
از شهریور ۱۳۹۴
۲۰:۳۰
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

 با برداشتی آزاد از داستان داش آکل اثر صادق هدایت است که با نگاهی نو به زندگی مادری پرداخته است که پس از مرگ شوهر از سرگذشتش و ماجراهای خواستگارهای دیگرش که آکل و کاکا بودند، برای مرجان، دخترش تعریف می‌کند.

رزرو بلیت: ۰۹۳۵۴۳۴۹۳۲۲



›› فروش اینترنتی بلیت در دیگر سایت‌های محترم انجام می‌شود

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
وفادارى به متن

نمایشى کاملا ایرانى به کارگردانى استاد بهزاد فراهانى با برداشت زیبایى از داش آکل صادق خان
ادویه و نمک و فلفل به حد کمال و پلو به غایت رى کرده بود
موسیقى و حرکات موزون !! نیز چیزى کم نگذاشت

واما بعد :
در انتهاى نمایشنامه پرده اى وجود دارد که شامل اعتراف عشق آکل به مرجان توسط طوطیست و میتوان گفت که نقطه ى عطفى در نوشته به حساب مى آمد ... دیدن ادامه ›› و به نظر من حذف آن جایز نبود و حتى با امکان افزودن شاخ و برگ امکان جذاب تر شدن داستان نیز مى رفت ( هرچند که این حذف به سبب برداشت آزاد یا عدم شباهت به فیلم مسعود خان صورت گرفته باشد) ، به هر روى تیاتر دیدنى و زیباییست که ملاقاتش حال آدم رو خوب میکنه (مخصوصن عاشقانه ها و طنازیهایش)
حکایت دل است و اشک ریز دلسپردگی ، و تو می دانی دل باختن در فراسوی تنهائی ها سمت و سوی سوختگی است و افروختگی ، شبی است بس بعید و ویرانگر شام دلدادگی و حیرانی و هجران ، راوی شکرشکن خوش الحان کوک کن امشب روایت تنهائی و دل دادگی مرا به کلک نالان و بغض دار ثانیه ها ، آی قامت بلند بالای قداره ی سوگواری ، نهیب کن سرآشفته گلریز هزار توی یک تاریخ گلوگیر آه مرا!!!
...
گل و قداره ، حکایت دل است و دلدادگی ، غریو شور است و حیات ، تازه گی و سبزی و آنکه چشم می یازد بر ساعتی و بیش از آن بر خضرای آغوش دلسوخته عاشقان ، هر که بر این مدار یار دیدار این روایت شد ، عاشق بود و غریب ، با شادمانه های رقص و پایکوبان ساز و نوا ، با سرمستی و کژدار و مریزهای صادقانه و روایت ماند و داستان هر چه بود و هر چه هست همچنان باقی ، گل و قداره را نه آرام بر نشیمن صندلی های سمندریان ، بلکه به تمام قد ایستاده باید میهمان چشمان کرد ، تا در خستگی نانوشته پاهایت درد آکل و رستم ، جانت را در نوردد و آرام گیری در سرانجام بی انجام مادر و مرجان
...
نمایش ایرانی و اصیل گل و قداره به روایت استاد فراهانی عزیز ، یکی از زیباترین نمایش های ایرانی سال های اخیر بود که در سالن استاد سمندریان تماشا کردم ، متن و بیان بازیگران ، موسیقی زنده و سنتی اعلا ، حرکات موزون و رقص خارق العاده گروه استاد ماسوله و انتخاب نه البته آزاد و اقتباسی از قلم نگاره ... دیدن ادامه ›› ی هدایت نقاط ممتاز و برجسته و تحسین برانگیز این کار بود البته بودند چند نقصان کوتاه و کوچک که می شد نباشند ، عزیزان بروند و ببینند و خود قضاوت کنند
...
تماشای گل و قداره کنار استاد محمود دولت آبادی صفای دیگری داشت . از استاد فراهانی جهت تمام زحمت های متحمل شده و از گروه فوق العاده که اجرائی خوب و قابل تحسین را رقم زدند تقدیر و سپاس دارم علی الخصوص استاد فریدی ماسوله که مانند همیشه بی نظیر بود و بی مثال
همه چیز را دوست داشتم: داستان٬ طراحی صحنه٬ موسیقی و البته بازی ها را. بی نهایت از آقای فراهانی عزیز سپاسگذارم که در این روزهایی که اکثر اجراها غیر ایرانی هستند و به شکل بی سابقه ای نمایش های مُدرنِ غربی در اولویت قرار گرفتند٬ اجرایی کاملاً ایرانی را روی صحنه بردند که شاید شجاعت میخواهد! پیشنهاد میکنم اگر دوست دارید یک اجرای خوبِ ایرانی ببینید٬ کار را از دست ندهید.

پ.ن: صحنه ای که کاکارستم دست و چشم بسته به سراغ آکل میرود٬ شبیه به صحنه روی آوردن „حُر„ به امام حسین بود که در تعزیه اجرا میشود که آقای فراهانی با توجه به سابقه تعزیه خوانی٬ در اجرا استفاده کردند.

ممنون از همه٬ با آرزوی سلامتی برای آقای فراهانی عزیز.