در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش کشتن گربه بابا فونتن یا دیگه منو صدا نزن مادر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:54:03
امکان خرید پایان یافته
۲۵ آبان تا ۱۳ آذر ۱۳۹۴
۱۸:۱۵  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

کاری از گروه تیاتر آدمک

خلاصه داستان: در کشور الجزایر، دو جوان به نام های صفیه و نعیم، هر یک به نوعی در پیله ی تنهایی خود گرفتار شده اند. در کشور، انقلابی بزرگ روی داده که حوادثی تلخ و شیرین را برای آن ها رقم زده است. حالا پس از فرو نشستن طوفان انقلاب و گرد و غبار ایدیولوژی و تعصب، هر دو متهم به قتل هستند...

یادداشت کارگردان:
هر انقلاب، تلاش جمعی است برای تغییر گذشته ای بد و تاریک به امید آینده ای بهتر و روشن. تمام انقلاب ها در همه جای جهان، بستر حوادثی تلخ و غم بار نیز هستند؛ حوادثی که در آن عده ای قربانی می شوند تا عده زیادی باقی عمر را در آرامشی موعود به سر برند. اما انقلاب ها شاهد روی دادن وقایعی هستند که همه می دانند ولی تعداد بسیار اندکی شهامت گفتن آن را دارند. وقتی انقلابی رخ می دهد، در روزهای پر تلاطمی که شکنجه و تجاوز و قتل و کشتار نقل بازار است، فاصله ی قدیس شدن تا شیطان بودن بسیار کوتاه و باریک است.
این نمایش قصه ی آدم هایی است که در بحبوحه ی انقلاب الجزایر، آگاهانه بر سر تعصب خود یا ناآگاهانه به دلیل جهل خویش کسانی را کشته اند، اما مثل تمامی قاتلان جهان، پیش از مقتولان خود به طرزی دلخراش مرده اند یا به قتل خویش دست یازیده اند. وقایع این نمایش، تلخ اما بر اساس واقعیت هایی تاریخی است که در انقلاب الجزایر رخ داده است. انسان دشواری وظیفه است و وظیفه ما در این روز و روزگار، دانستن و آگاهی یافتن است. پس باید خواند، باید دید و بسیار آموخت.


راه های ارتباطی با تئاتر باران: سایت اینستاگرام کانال تلگرام

گزارش تصویری تیوال از نمایش کشتن گربه بابا فونتن یا دیگه منو صدا نزن مادر / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از افتتاحیه نمایش کشتن گربه بابا فونتن یا دیگه منو صدا نزن مادر / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش کشتن گربه بابا فونتن یا دیگه منو صدا نزن مادر / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› "کشتن گربه بابا فونتن" به ”حسین پاکدل تقدیم شد

آواها

مکان

خیابان فلسطین، پایین تر از خیابان انقلاب، پلاک ۲۹۲/۱
تلفن:  ۶۶۱۷۶۸۲۵، ۶۶۱۷۶۸۱۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نقل از نشریه ی دنیای تصویر

سمیرامیس بابایی


بعد از جنگ جهانی دوم زمزمه های فعالیت های استقلال طلبانه در کشورهای استعماری از گوشه کنار جهان به گوش رسید و چندی نگذشت که این زمزمه ها به فریادهای پرخروش و خشنونت بار تبدیل شد. الجزایز نیز یکی از کشورهایی بود که در بین سال های 1954 تا 1962 که سرانجام به استقلال رسید بشدت درگیر کشمکش های ضد استعماری اش با کشور فرانسه بود. خشونت ها و بی رحمی های وصف ناپذیر این درگیری ابعاد گسترده و دو جانبه ای داشت. فرانسوی ها از هیچ گونه شکنجه و دنائتی دریغ نداشتند و عکس ها و اسناد وحشت آوری در زمان سرکوب از آنها به جای مانده است و از طرفی آزادیخواهان نیز چنان کینه توزانه برعلیه فرانسویان بودند که نظامی ، غیرنظامی وکودک نمی شناختند .به جز آلبرکامو این دروگه فرانسوی-اسپانیای الجزایر تبارکه از استقلال فوری الجزایر دفاع نکرد و خواهان خودمختاری فدرالی ... دیدن ادامه ›› بود( و تلاش های خستگی ناپذیر و در عین حال نومیدانه ای برای به راه انداختن بحثی مسالمت آمیز  انجام داد) تقریبا اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران چپ فرانسوی طرفدار ارتش آزادی بخش الجزایر بودند . و البته استقلال الجزایر عاقبت هم با صلح بدست نیامد.نمایش "کشتن گربه.... " در حال و هوای حوادث بعد از استقلال الجزایر است.دو بازیگر در جلو صحنه رو به تماشاچی روی دو صندلی به موازات هم قرار دارند و با مشاور های مرکز  که در انتهای صحنه در پشت توری مشبک و قرمز رنگی ناپیدا هستند و تقریبن تنها صدایشان به گوش می رسد صحبت می کنند. سفیه(الهه حسینی) جزو شاخه ی نظامی اف ال ان(جبهه نجات الجزایر ) بوده است ، یک درس خواننده فیزیک که در شاخه تخریب فعالیت داشته و در درست کردن بمب های صوتی تبحر فراوانی دارد . او مادر خود را با گذاشتن بمبی در چرخ خیاطی اش منفجر کرده. سال 1964 است جامعه معتقد است که جنگ تمام شده و کشور الان دیگر باید در آرامش قرار بگیرد. اما سفیه یک زن مبارز و شکنجه دیده است که سه سال در زندان های فرانسوی مورد انواع و اقسام شکنجه های جسمانی و جنسی قرار گرفته است ، حالا جامعه و  حتا مادرش نه درد های او را درک می کند و نه این حس رهاشدگی پایان مبارزه اش را می فهمد .برگشت به زندگی عادی که امثال مادرش برای او متصور اند برای او نفرت آوراست ، او مادرش را می کشد چون یک زن سنتی است و تنها  چیزی که در ذهنش قرقره می شود  این است که دخترش ازدواج کند و لباس عروش اش را بدوزد ! صدای چرخ خیاطی که هر روز به گوش سفیه می رسد در واقع نوعی تجاوز پس از انقلاب توسط خودی  را تداعی می کند. او می گوید من مادر را کشتم چون فکر می کرد من هنوز سی سالم نشده است! زنی که هنوز به سی سالگی نرسیده و هزار ساله است. موازی با او نیز پسری به نام نعیم (علی امیری) وجوددارد که کند ذهن است و دختری  فرانسوی به نام مونیک را به قتل رسانیده است ، جالب است مونیک و نعیم بهم علاقمند بوده اند. اما تخم کینه و عداوتی که نسبت به هر کس که فرانسوی باشد در دل نعیم ریشه دوانیده است وی را وامیدارد در جنونی که نفرت را  فراتر از عشق قرار می دهد مونیک را به قتل برساند . بازی های موازی که الهه حسینی و علی امیری انجام می دهند بسیار تاثیرگذار است و به خوبی مخاطب را درگیر فضای موجود می کنند."کشتن ..." یک تجربه خوب تآتریست. یک تآتر مردمی که فریاد می کشد و دردی را که در سینه دارد به خوبی به تماشاچی اش  منتقل می کند.  محمد رحمانیان در سال های اخیر آنچنان خودش را درگیر تآترهای خاطره بازانه و سرگرم کننده کرده است که آدم گاهی یادش می رود چه نمایشنامه های ارزشمندی نوشته و "کشتن  ..."از این لحاظ نیز یادآوری لذت بخشی است. کامو انقلاب الجزایر را به چشم خود ندید.اما پیش بنی مصایب  بعد از آن را کرده بود. با این وجود اوجمله ای دارد که حسن ختام تاثیرگذاری است« نسل من می داند که دنیا را اصلاح نخواهد کرد. اما وظیفه اش شاید از این هم مهم تر باشد. وظیفه اش این است که نگذارد دنیا خودش را نابود کند»

رضا دادویی در مصاحبه با خبرگزاری شبستان؛
«تبلیغات» ضعف بزرگ تئاتر ایران/ یک «مصاحبه» متفاوت ببینید


http://shabestan.ir/detail/News/502553
مجتبی مهدی زاده و محمد مشتاقی این را خواندند
نفیسه م و علی امیری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

حمید امجد با حضور در آئین افتتاح نمایش «کشتن گربه بابا فونتن یا دیگه منو صدا نزن مادر » جدیدترین اثر نمایشی رضا دادویی در شب 94/8/25 چتر نمادین تئاتر باران را به کارگردان این نمایش اهدا کرد و گفت:
این نمایشنامه‌‌ بسیار مهمی است با ساختار مینیمالیستی خیلی دقیق، که همه عناصر و امکان‌های افزوده نمایشی را حذف می‌کند تا فقط بر کاربرد ویژه‌ای از زبان و روایت متمرکز شود، برای اجرا هم فرصتی فراهم می‌آورد تا بشود با حذف هر جنبه اجرایی به جز بازی بازیگر، فقط بر قدرت بازیگر تکیه کرد. تجربه خطیری است در بازگویی داستانی که ظاهراً اتفاقات عینی و اساسی‌اش در گذشته رخ داده و زمان اکنونش فقط صرف مرور و بازگویی رخدادهای گذشته می‌شود. طبعاً نمایشنامه‌ای که زمان اکنونش از کنش تهی باشد و صرف این شود که فقط از گذشته مطلع شویم بخت بسیار ناچیزی دارد که قابل تحمل از آب دربیاید. و آزمون شگفت «مصاحبه» این است که صرفاً با مکانیسم زبان و روایت، جذابیتی سراسری می‌سازد، هم در کشاکش پرسش و طفره می‌تواند فٰرآیند کشف گذشته را به کنش و رخداد تبدیل ‌کند، و هم به کمک آن زبان و روایت چندپاره، زمانِ اکنونش را با تکرار تجربه‌ درونیِ فاجعه گذشته پُر و پیمان و پویا می‌سازد؛ انگار که همه رخدادها و کنش‌های گذشته در لحظه یادآوری از نو تجربه می‌شوند. جذابیت شکل و ساختار این نمایشنامه، و ظرافت‌های متعددش در شخصیت‌پردازی خاص مینیمالیستی آن، طی دو سه دهه‌ای که از نوشته‌شدنش می‌گذرد (اپیزود اولش در 1367 نوشته شده و اپیزود دومش در 1376) همیشه برای من مسحورکننده بوده و فکر می‌کنم هنوز خیلی نکته‌های ناگفته یا کشف‌ناشده در ساختار شکلی‌اش بازجستنی است. اجرای تازه‌ای که آقای رضا دادویی از آن ارائه داده هم، نوعی واریاسیون روی تم‌های آن است: اجزایی از متن در این اجرا با هم تلفیق یا جابه‌جا شده‌اند، بخش‌هایی که در متن نادیدنی بود در معرض دید تماشاگر قرار گرفته، و بعضی جنبه‌های بصری (مثلاً در طراحی و رنگ و نور) به آن ... دیدن ادامه ›› افزوده شده. به این ترتیب اجرا می‌کوشد در مقام مفسر متن، آن را از زوایای تازه‌ای مجسم کند، تقارن‌های ساختارش را در انعکاس آینه‌وار دو اپیزود در همدیگر نشان بدهد، و ظرفیت پذیرش جنبه‌های اجرایی مختلفی را در آن بیازماید؛ یعنی تجربه‌هایی از آن‌گونه که در اجرای واریاسیون‌ روی تم‌های کلاسیک مرسوم است.
از این جنبه‌های شکلی که بگذریم، اجرای این نمایش (که موضوعش یادآور جدل قدیمی سارتر و کامو در زمان اعطای استقلال الجزایر هم هست) تصادفاً همزمان شده با کشتارهای اخیر در پاریس. آن زمان سارتر مدافع قطبیت «الجزایری ـ فرانسوی» و عملاً هر جلوه‌ای از ستیزه‌جویی متکی بر هویت و آرمان ضدغرب بود، درحالی‌که به نظر می‌رسد کامو وضعیت را پیچیده‌تر از قطبیت‌های ایدئولوژیک جنگ چریکی جهان سومی‌ها در برابر جهان اولی‌ها می‌دید. اصلاً خیال ندارم نامنصفانه از روی فاصله‌ی زمانی و تحولات تاریخی و تغییرات گفتمانی بپرم و سارتر آن‌سال‌ها را عیناً به این‌سال‌ها بکشانم. فقط حس می‌کنم عملیات امروز داعش در پاریس می‌تواند نمود جنگ چریکی جهان سومی‌هایی با هویت و آرمان ضدغرب باشد که این بار شهر خود سارتر و شهروندانش، و اگر زنده بود شخص سارتر را هم، هدف گرفته؛ و اصلاً به نظر نمی‌آید میان آن‌ها و سارتر جایی برای تأیید و توافق مانده باشد. بله، با تجارب تاریخی این سال‌ها، تشخیص پیچیدگی وضعیت و رد آن قطبیت‌های ایدئولوژیک دشوار نیست. نکته اما این‌جاست که کامو این پیچیدگی را دهه‌ها پیش تشخیص داده بود، و نما،،یشنامه‌ی «مصاحبه» سه دهه پیش با چنین تشخیصی در وجه مضمونی‌اش نوشته شده است.
افسون شکاری، مجتبی مهدی زاده و مینا این را خواندند
نفیسه م، علی امیری و مجتبی زالی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید