ساموئل بکت در بیمارستان «تیر-تام» چرک نویس های خود را مرور میکند.
به خودم که اومدم یه توپ پلاستیکی سیاه رنگ توی دستام بود و داشتم برای یه سگ کوچیک قهوهای پرتش میکردم، روی قلاده سگه یه پلاک بود که یه طرفش اسم مادرم بود یه طرفش هم نوشته بود بنانا.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خدا قوت به تیم این نمایش
با یه قسمتهایی از نمایش ارتباط گرفتم و با یه قسمتهاییش نه
که بیشتر حس میکنم به خاطر درک متفاوتم بوده نه مشکل نمایش.
یه قسمتی هست که دو مرد به صحنه میان و یکیشون طناب دور گردنش هست اون قسمت رو خیلی دوست داشتم 😍
به طور کلی فکر میکنم نمایش دارای مخاطبهای خاصی باشه و سبکی نباشه که مورد علاقه همه باشه
ولی پیشنهاد میکنم کارهای آقای مظفری رو دنبال کنید
نگاه متفاوتی دارند که برای من یه شخصه جذاب هست
سلام خسته نباشید
عذرمیخوام از اونجایی که این کار اقتباسی از برخی آثار ساموئل بکت هست، امکانش هست نام آثار رو ذکر کنید تا ما در هنگام شروع نمایش مقداری پیش زمینه داشته باشیم؟
ممنونم
سلام و درود، جهت اطلاع عرض میکنم نه برای پیش زمینه؛ نمایشنامههای بازی، آخرین نوار کراپ و چرک نویسهایی برای تئاتر(که هنوز ترجمه نشده)
اطلاعات کاملتر در بروشور اجرا تقدیم میشه خدمتتون
ممنون از توجه شما
با توجه به اینکه زمان زیادی از آخرین باری که به تماشای یک نمایش رفتم گذشته ولی واقعا از این کار لذت بردم و تا لحظه آخر مشتاق تماشا بودم
تیم واقعا زحمت کشیده بود و دکور و نورپردازی بسیار جذاب بود