سلام و خداقوت به همه عوامل محترم تئاتر
نور خوب بود.
صدای تماشاخانه ملک کلا خوب نیست واسه همین اونجاها که موزیک پخش شد و صدا بلند بود، گوشخراش بود. انگار که با یه باند سوراخ داری یه موزیک رو بلند گوش میدی.
طراحی لباسها به نظرم جالب بود. کفش بعضی از بازیگرها لنگه به لنگه بود و فکر میکنم دو نفر اینطور نبودند. سیاه و سفید بودن لباسها با منظور بود.
با متن آقای چرمشیر هم خیلی اوکیم. متن جالبی بود.
ولی تصور میکنم متن اجرا نشد. تو متن چرمشیر اول یک مرد با عینک سیاه و با عصای سفید ویژه نابیناها میاد و رو صندلی میشه.
و همین شخصیت داستان رو تا انتها
... دیدن ادامه ››
روایت میکنه.
تو اجرایی که دیدیم خبری از عصای سفید نبود. شاید خیلی باید دقت میشد تا متوجه شیم که منظور از اون عینکی که ابتدا بر صورت گوینده اول زده شده حکایت از نابینا بودن ایشون داره.
البته که نابینایی شخصیت نابینای نمایشنامه اقای چرمشیر، یک نشانه است و من حس میکنم این نشانه تو اجرا خیلی برای بیننده جا نیفتاد.
همینطور شخصیت گوینده که همون نابینا بود چند بار عوض شد.
این هم برای من که قبلا از حال و هوای این نمایشنامه آگاه شده بودم، جذابیت اجرا رو کم کرد.
تصور کنید اون کس که صحبت میکرد از ابتدا تا به انتها یک نفر بود... به نظرم خیلی جذابتر میشد.
اون شخص همون اول وارونه بر اسبش نشسته و تاریخ رو داشت مرور میکرد و به نظرم اگر در آخر هم همون شخص رو بر اسب میدیدیم کیفیت کار بالاتر میرفت.
رضا بهرامی خیلی بازیگر خوب و توانایی هست. همکارانی که برای این اجرا انتخاب کرده بود اصلا به خوبی خودش نبودن.
منکر زحمات این عزیزان نیستم. ولی فقط بازیگری که ابتدا بر اسب برعکس سوار بود خوب بود و بقیه عزیزان گویا در مسیر تجربه اندوزی بودن. تپق چندباره بانویی که روسری سبز داشتن، مشکل در بیان (یکی از بانوان گرامی در تلفظ برخی از حروف دچار مشکل بودن) ، اور اکت یکی از خانمها، حرکات خارج از کادر پشت پردههای سفید از جمله ایراداتی هست که به ذهنم میرسه.
امیدوارم مسیر رو به رشدی رو برای همه این عزیزان شاهد باشیم