یادداشت کارگردان: با هما روستا عزیز قرار بود سرِ فیلم «شوریده» کار کنم و نشد. اما درس دادن در آن جا مرا با او و حمیدش بیشتر نزدیک کرد و دوستی سر و شکل گرفت. حمید سمندریان که به رویا پیوست، بازهم در کنار هم ماندیم. بیماری و نبودِ حمید، هما را به افول میبرد و به پاییزش نزدیک میکرد. فصلی که در آن زاده شده و در آن مُرد!
نکوداشتِ هما در زمستان ۹۲ بهانه خوبی شد تا او را جلوی دوربین بنشانم و در فرصتی شش روزه، به همراه حمید لبخنده، دوست دیرینهام زندگی و کار هما را واکاوی کنیم، سپس در تداومش تا به همین اکنون، درگیر تدوین و تکمیل این فیلم بیچیز که خیلی چیزها از این دو عزیز دارد بشوم آن هم در دو نسخه چهارساعته و صد و یک دقیقهای .
حالا « حمیدِ هما » نخستین گانه از سهگانهی فیلم / نمایش من شد از مجموعه سینمای بیچیز! بله بعد از حمیدِ هما فیلمی را با حضور هفتاد تن از هنرجویان آموزشگاه سمندریان ساختم به نام «کارد و کلوچه» که کاریست تجربی. فیلم بده بستان نمایش و بداهه پردازی و مستندات تصویری من است با هنرجویان و به عبارتی رابطه واقعیت است با نمایش در هفت تکه. سومین کار اما «تمرین برای اجرا» است که فیلمی داستانی است با محوریت نمایشِ داستان سیاوش با یک گروه تیاتری!
_______________
_______________