"هرج ومرج منظم ، اتفاقی خوب "
(به کلیت داستان اشاره شده ست )
چشم باز میکنی وسط یک قهوه خانه ،در عشیره ای عرب، درشهری جنوبی باتمام آن حس و حال ِناسیونالیستی قوی که گاه رو به افراط ِتفکیک پذیری قومیت ها و جدایی طلبی ِمنطقه ای میرود ....تصویر ِهمان رسوم، همان لحن و نوع گویش ها وهمان حال وهوا ..
"هرج و مرج منظم " بخوبی میتواند حس باورپذیری خودرا با بازیهای بسیار روان ،مسلط ،بی لغرش و همسوی کارکترها را به مخاطب منتقل کند آنقدر که فاصله ای بین آنچه در صحنه میگذرد و آنچه در ذهن مخاطب نقش میبندد ،وجود ندارد ... توجه دقیق به ریزه کاری های ِمختص این قوم ،گریم ،لباس و استفاده ی بجا از خلاقیت های ِبکر کارگردانی در ارائه ی اطلاعات با استفاده از نور و دکور و ایده ی درخشان بکارگیری شابلون ها ، ارزش این اجرا را بیش از پیش میکند
متن توام ِطنزی بجا و جدیتی ِموثر ست اما به نظر میرسد روند داستان ، تنها یک برش زمانی ست و قصد ِتعریف واقعه ی خاصی را ندارد اگرچه دراین بین ارجاعات تاریخی میشود که چندان مرتبط با روشن سازی اتفاق نمایش نیست ... با این مجموع میتوان " هرج و مرج منظم " را بیش از آنکه مولودی از رخدادی
... دیدن ادامه ››
تاریخی دانست "تعریف ِموقعیتی جغرافیایی و قومیتی" برداشت کرد که حلقه ای از زنجیره ی بزرگ ایرانی ست ..
بازی وحید آقاپور را پیش از این در دو اجرا دیده بودم و لذت بسیاری از صاحب سبک بودنش در بازیگری را ذهن داشتم ، پیش فرض رویارویی با یک اجرای خوب در تجربه ی کارگردانی اش، به یقینی خوش بدل شد ..
سپاس از ایشان که به مخاطب خود ارزش و اهمیت میدهند و وقتشان را برای گفتگو دریغ نمیکنند...
آرزوی موفقیت برای گروه باران وبازیگران ِخوبش که اگرچه هنوز نامهای بزرگی ندارند اما اتفاق بزرگی هستند ..
نیلوفرثانی
9 مهر94