در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال نمایش حسن بدری برنده خوشبخت یک عدد مزدا ۳
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:32:54
امکان خرید پایان یافته
۰۸ تا ۳۰ تیر ۱۳۹۶
۲۰:۴۵  |  ۱ ساعت و ۵ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان
حسن و مهدی دو کارگر تولیدی لباس هستندو در این تولیدی مارک های قلابی به شلوار ها زده می شود. اما حسن با صاحبکار دچار مشکل می شود.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۸ سال خودداری نمایید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش حسن بدری برنده خوشبخت یک عدد مزدا ۳ / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

آواها

مکان

میدان هفت تیر، جنب مجتمع یاس، کوچه آذری، پلاک ۲۵
تلفن:  ۸۸۳۱۹۲۷۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کلمه درد نقطه ندارد. پایان ندارد.
درد گفتنی نیست. جریان درد زیر پوست زندگی. تمام این نمایش بود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نزدیکی فکری و شخصی اعضای گروه تاثیر زیادی روی ایجادفضای واقع‌گرایانه کار داشته چیزی که توی تاتر رایج و به قولی حرفه‌ای تقریبا احتمال وقوع‌اش صفره.این میزان واقعگرایی باعث ایجاد فضایی روی صحنه میشه که من تماشاگر یک حسن بدری واقعی ببینم نه بازیگر .این نقطه‌ای که کار رو بیرون و جدا از هنر رایج میکنه.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای شخص من به عنوان یک شهروند عادی با دغدغه ها و مشکلات شخصی و اجتماعی عادی، تماشای این نمایش، به معنی ورود به دنیای قشر زحمتکشی بود که نگاه جامعه بهشون به عنوان قشرِ فرودستی است که جای ما رو تو "شهرمون" (که عادت کردیم مالکیت همه چی رو سریع به نام خودمون بزنیم) تنگ کردند و حضورشون، لباس پوشیدنشون، طرز حرف زدنشون، تفریحاتشون و دعواهاشون به زعم خیلی از ما به اصطلاح باکلاسهای جامعه! شان و امنیت و آرامش جامعه رو پایین میاره و چهره ی شهر رو زشت می کنه.
توی این نمایش، کارگردان، بازیگران توانمندش و بقیه ی عوامل توانستند من رو تو "روزهای آخر اسفند" که همه ی ما به دنبال برآورده کردن انواع و اقسام نیازمندیهای شهرنشینی مون برای ورود هر چه با شکوه تر به سال جدید هستیم، ببرند به دنیای کسانی که نزدیک شدن به تحویل سال، برای اونها همراه با اضطراب و نگرانی و خشمه چرا که حق و حقوق اولیه ی زندگی شون نه تنها برآورده نشده بلکه حتی جایی برای دیده و شنیده شدن نداره چه برسه به اعتراض و دادخواهی. و چه بسا تو همین دسته، هستند کسانی که بیانِ مطالباتِ قانونی اندک خودشون رو سانسور می کنند از ترس اینکه همین زندگیِ ناکرده شان را هم از دست بدهند. ترس. ترسی که همه ی ما در سطح های مختلف اجتماعی به خاطر نگهداشتنِ همین حداقل داشته هامون بهش تن دادیم و کسانی که مستقل از جایگاه اجتماعی شون، تن نمی دن و بالاخره زمانی پیدا می شه که درونِ ناآرام خودشون رو با یه تصمیمِ غیر تحمیلی از جامعه، آروم می کنن و کابوسهای هر شبشون رو شکل دیگری می بخشند.
"میان آن که در مقابل وضعیت و تضادهایش طغیان می کند و آن که پلیس وضعیت می شود، تفاوت بسیار است"
تبا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید