در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم هت‌تریک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:26:38
یه عبارت بی‌مزه هست که می‌گه آدم‌ها یه دفعه تغییر نمی‌کنن، این ماییم که دیر به دیر نگاشون می‌کنیم...
سبک
درام
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
هت تریک فیلم خوب و قابل قبولیه. در خصوص سرعت توالی اتفاقات و ارائه اطلاعات تازه که گره‌ها و تنش ها رو نمایان میکنه،برخلاف نظر یکی از دوستان بنظرم ... دیدن ادامه ›› ریتم بسیار خوبه و اتفاقا در کلیت فیلم اگر نگاه کنیم فیلم با یک شتاب یکسانی اوج میگیره. شاید نماها و کلوزآپ های فیلم تا پیش از تصادف باعث کندی ریتم در ابتدا شده اما بنظر میاد تمام اینها تمهیدات کارگردان در نزدیک کردن ما به شخصیت ها بوده ؛ از تردید های شخصیت ماهور الوند در موندن توی مهمونی تا نگاه‌های پر از شک زن فرزاد( پریناز ایزدیار) به مکالمه‌های فرزاد با تلفنشو همینطور مکالمات با هیجان و اضطراب فرزاد( امیر جدیدی) با تلفن و با همایون ارشادی. تمام این ها زمینه‌هایی رو برای ماجراهایی که در خونه اتفاق میافته و روشن شدن نقاط پنهان نگه‌داشته‌شده هر کدوم از اون آدمها فراهم میکنه.
بنظرم سکانس ماقبل پایانی امیر جدیدی مقابل اون مغازه تلویزیون فروشی بسیااررر سکانس خوبیه اما من با سکانس پایانی که شخصیت زن ظاهرا توی تونل داره رانندگی میکنه و ما نمیدونیم این همون تونلی هستش که اونا ازش عبور کردن یا نه و اینکه نگاه بهت زده و غم انگیز زن دقیقا بخاطر چیه مشکل داشتم. بنظرم حتی با نیت یک پایان باز، این حجم از ابهام برای این قصه ای که از نظرم به خوبی تا قبل این نقطه روایت شده بسیار بد و حیف بود و نمای خیلی گنگیه.
فیلم ضمنا از بازیهای خیلی خوب و به اندازه ای برخورداره.
سپیده، علی جباری، Negin Fooladi و صبا اله وردی این را خواندند
امیر مسعود، امیررضا، علی د و جهان این را دوست دارند
به نظر من با توجه به اینکه فیلم شخصیت محور هست سکانس آخر و غم و پریشانی لیدا به خاطر ناامیدی از تغییر فرزاد بود ،و برد این شرط بندی هیچ تغییری در این شناخت منفی که نسبت به فرزاد پیدا کرد ایجاد کرد . در تمام فیلم هرجا لیدا رفت گفتن بر میگرده اما در پایان فیلم دیدیم که واقعا تصمیم به رفتن گرفت …
۰۸ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هت تریک فیلمی است که به نوعی دنباله روی سبک اصغر فرهادی بوده است فیلم با یک داستان ارام که همان مهمانی است شروع می شود .شروع به معرفی شخصیت ... دیدن ادامه ›› ها می کند و در نهایت اولین ضربه و اولین گره فیلم که همان تصادف است پیش می آید .به طور کلی گره های فیلم یکی بعد از دیگری اتفاق می افتد و شاید یکی از ضعف های فیلم ضرباهنگ این گره ها باشد که این قدر سریع اتفاق می افتد که تماشاچی سردرگم می شود و البته خیلی از این گره ها ابتر می ماند مثلا هرگز تا اخر فیلم ماجرای تصادف فاش نمی شود و نا دیده گرفته می شود .شاید اگر این فیلم بازیگران خوبی را دور خود جمع نمی کرد دیده نمی شد اما انصافا بازی خوب بازیگران باعث شد که کش دار بودن فیلم کمتر آزار دهنده باشد .هت تریک روایت گر دو رابطه است یکی رابطه امیر جدیدی و پریناز ایزد یاز که زن و شوهری هستند که مدت ها از ازدواجشان میگذرد و امیر جدیدی به خوبی توانسته نقش یک آدم تن لش و تنبل را ایفا کند و همسرش سالهاست که او را تحمل می کند و این روزها بچه ای در راه است که می تواند نوید زندگی بهتر باشد اما در نهایت رابطه با شکست مواجه می شود و دیگری رابطه بین صابر ابر و ماهور الوند که اگرچه با پنهان کاری های بسیار و کودکی که سر و کله اش یکهو پیدا می شود و نشان جدایی است در نهایت با چیده شدن سفره شام و گلی که توسط ماهور الوند از گلدان شکسته دوباره به گلدان جدید منتقل می شود و او در حال اب دادن است نشانگره جان گرفتن و ریشه زدن دوباره رابطه است .
در نهایت فیلم پایان بندی خوبی دارد که در واقع بیانگر احساس غمار بازی است که غماری را برده و عشقش را باخته است .این حس متضاد می تواند اوج کار باشد
شما جایی رو میشناسید که نقد فیلم انجام بشه؟من خیلی دوس دارم با همچین گروه هایی باشم
۲۰ اسفند ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم خوبی نبود به نظرم
فیلم نامه خوبی نداشت اما بازیگرای خوبی داشت که خوب هم بازی کرده بودند. اتفاقات فیلم خیلیاش غیر منطقی بود به نظرم توی ... دیدن ادامه ›› صحنه تصادف یک برخورد شدید اتفاق میفته که حتی مسیر ماشین منحرف نمیشه و از سرعتش هم کم نمیشه و کمی جلوتر به اصرار پریناز ایزدیار امیر جدیدی ماشینو نگه میداره بعد صابر ابر میگه من میرم ببینم چی شده از ماشین پیاده میشه بدون اینکه به پشت سرش نگاه کنه میره جلوی ماشینو میبینه بعد دست خونیشو میاره بالا نشون میده ... خب با این سرعت شما به هر چیزی بزنی انسان یا حیوون انقدر سریع سپر ماشین خونی میشه؟؟؟؟!!!!!! بعد پریناز ایزدیار خونو میبینه حالش بد میشه پیاده میشه بعد میاد با یک حالت مضطرب و عصبانی و هیجانی میگه من میرم ببینم چی شده و در ماشینو میکوبه بعد از چند دقیقه برمیگرده و با آرامش کامل میشینه تو ماشین یکم آب میخوره بعد با یک چهره آروم به امیر جدیدی میگه چرا حرکت نمیکنی ... خب چی شد؟؟؟؟ چرا چیزی نگفت که چی شده؟ چرا هیچ کس ازش نپرسید که رفتی چی دیدی؟ چه اتفاقی افتاده بود؟ بعد اون حالت اضطراب و ترس چی شد که یهو از بین رفت؟؟؟ بعد رفتن جلوتر میگن بریم یه جا جمع شیم در موردش تصمیم بگیریم و یه فکری بکنیم ... خب چرا جمع شین؟ هر کی بره خونه خودش خب
بعد تو خونه پریناز ایزدیار به صابر ابر میگه بچه فلان فامیل تصادف کرد کدوم بیمارستان بردنش بعد زنگ میزنه به همون بیمارستان میپرسه که کسیو آوردن اونجا یا نه .... خب مگه قراره هر بچه ای تصادف میکنه ببرنش همون بیمارستان که این انقدر مطمئن زنگ میزنه به اون بیمارستان؟؟؟؟ بعدم بیمارستان میگه یه پیرزن آوردن بعد اینا میرن تو فاز که آره ما به یه پیرزن زدیم خب آخه یعنی چی؟؟؟؟
آخر فیلم صابر ابر و ماهور الوند این همه از هم دروغ و پنهان کاری پیدا میکنن با هم دعوا میکنن بعد به دقیقه نرسیده با هم آشتی میکنن چجوری میشه آخه....؟؟؟؟

اینا چند نمونه بود که به ذهنم اومد

این که کارگردان هر چند دقیقه یه دروغ و پنهان کاری جدید رو میکرد و یه اتفاق جدید رو نشون میداد جالب و هیجان انگیز بود اما در کل فرم خوبی نداشت
یاسمن این را خواند
ماهرو رستمی، علیرضا آمیزطبع، نرگس، زهره مقدم، Sajad... و جهان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید