سلام
بعد از عامدانه، عاشقانه، قاتلانه که در تالار شمس تماشا کردم، این دومین کاری بود که از خانم بیان میدیدم. هر دو نمایش به اعتقاد من بینظیر و متعهد ترین تئاترهایی بودند که تا به حال دیده ام و به شدت تحت تأثیرم قرار دادند. یادم نمیآید پای هیچ نمایشی اینقدر اشک ریخته باشم که امشب پای هتلی ها ریخته ام و حتی الآن باز با یادآوریش اشک در چشمانم حلقه میزند و بغض گلویم را میگیرد. نمایشی که هم عاقلانه میخنداند و هم عاقلانه میگریاند و این همان چیزیست که تئاتر باید باشد. خنده دارترین صحنه اش برای من شاید جایی بود که امید به اشتباه شیشه ی مشروب را سر کشید و گریه دارترین صحنه شاید نواری که پدر برای نگین ضبط میکند.
من عاشقانه آقای آذرنگ را دوست دارم و خوشحالم که خودشان این نقش را بازی کردند. خطاب به این گروه دوست داشتنی میخواهم بگویم که خیلی بدجوری خوب بودید! صمیمانه از شما سپاسگزارم و به شما خدا قوت میگویم.
پ. ن. اولین باری بود که تمرین یک نمایش و آخرین اجرایش را دیدم.
بنظر من سختی ها ، تنهایی ناشی از هرچیزی یا بهتره گفت زندگی.ادمو سفت و قوی و سنگ نمی کنه.برعکس ادمو شیشه می کنه .وقتی خیلی شیشه شده باشی خوب جر میدی اما راحت میشکنی، شکستنتم هیشکی متوجه نمیشه انقدر میشکنن لایه هات تا تموم شی. زندگی نامه چند میلیون نفر رو نوشته بود ساناز بیان ؟؟ که :"...هرموقع چیزی رو از دست میدم یاور همیشه مومن داریوش رو گوش میدم" همون اهنگی که شعرش همزمان دوبار خونده میشه .یه بار داریوش یه بارم ...
شاهکار پاییز ، بدون شک "هتلی ها" ست .انقد سیاه سفیده که تقریبا نصفش پخش زمین از خنده، نصفش در حد بغض و گریه .خیلی مشتاق کارهای اینده حمید اذرنگ شدم بخصوص" آبی مایل بصورتی" که ساناز بیان نوشتش
قابل توجه دوستانی که موفق به تهیه بلیت از سایت تیوال نشده اند .
تعداد بسیار محدودی بلیت در سایت گیشه نت موجود است که می توانند با مراجعه به این سایت بلیت مورد نظر خود را تهیه نمایند .