نمایشنامه‌خوانی›جنگل خوشبختی

خلاصه: به نام خدای مهربان
در یک جنگل سر سبز و قشنگ حیوانات زیادی در کنار هم زندگی می کردند. یک روز شیر خشمناکی نعره کشان وسط جنگل آمده و همه را می ترساند و زور می گوید. در این زمان فرشته مهربان از آسمان پایین آمده و سعی می کند شیر را متوجه اشتباهاتش کند و بین حیوانات صلح و صفا و آشتی برقرار کند. شیر هم که متنبه شده تصمیم می گیرد خواسته اش را با مهربانی و زبان خوش با دیگران در میان بگذارد. همه حیوانات به راز او گوش داده و همگی سعی می کنند برای مهمانی بزرگی آماده شوند که در این میان برای هر حیوان مشکلی پیش می آید و سایر حیوانات با کمک فرشته سعی می کنند مشکل او را حل کنند. بالاخره همه آماده شده و شیر با کیک بزرگی برمی گردد و راز شیر و حیوانات برای فرشته فاش می شود که همگی به یاد داشته اند که روز تولد فرشته است و می بایستی جشن بگیرند و با همکاری برای این مهمانی بزرگ آماده شوند.