سلام به همه، ضمن عرض تشکر و خسته نباشید خدمت تمامی عوامل تئاتر پس از برخورد جسم سخت به سر، بنده بعنوان یکی از علاقمندان به نمایش، نظر خودم را در خصوص اجرای روز پنجشنبه دهم تیرماه که اخرین سانس از اجرای این نمایش بود، به اشتراک میگذارم، من منتقد تئاتر نیستم و اصولا سواد چنین مبحثی را ندارم!
از همان ابتدای کار، نمایشنامه به صورت کاملا شفاف تکلیف خود را با مخاطب روشن میکرد و تماشاچی را به درون قصه میبرد، کشش های خوبی در متن و اجرا بود اما گاهی نمایشنامه، سوار بر بازی و سنگین تر از اجرا میشد، به طور مثال برخی مواقع بازی در اپیزود اول، حس تراژیک بودن و خشم پنهان درون سطور را به خوبی منعکس نمیکرد چه آنکه بازی بدن بیشتری را طلب میکرد و برای ادای چنین حسی، حالات انسانی و هیجانی میبایست کمی بیشتر بود هر چند که نقش به درستی از آب درآمده بود و مخاطب را برای ادامه، درون قصه نگاه میداشت، در اپیزود دوم و حتی سوم کمیک بودن نمایش، تا حدودی، کاراکتر اول را کمرنگ میکرد اما در پایان همه المان های موجود، به کمک هم آمدند، تا برداشت درستی به دست دهند، هر یک، رویای خود را به دیوار آویختند تا قصه، شخصیتی مستقل بگیرد! تخت و صندلی و استفاده اصولی از آکسسوار، به درستی در شیمی داستان ترکیب شده بود! من اگر صحنه گردان نمایش بودم، در اپیزود دوم آنجا که منولوگ (تو بخواب، خودم میام به خوابت) از زبان بازیگر جاری شد، بازی را کات میکردم تا حس درستی به دست دهد چرا که خودم در آن حین، کاملا غرق در حالات روانی شخصیت داستان بودم و به عقیده من، هر کلمه ای بعد ازین منولوگ، از رنگ بازی، حس، و متن میکاست! در اپیزود سوم با بازی زیبای آقای حیدری، پایان بندی مورد نظر کارگردان و نویسنده، تمام و کمال، اجرا شد و تکنیک هایی که ایشان در بازی به کار گرفت، تماشاچی را، راضی از سالن خارج میکرد! میزانسن ها درست بود، نورپردازی، صداگذاری، راضی کننده بود اما استفاده از آهنگ ( از خون جوانان وطن...) به نشانه پرداختن صریح و لخت به موضوع نمایش، به صورت شعاری، به گمان آنکه اگر جایی مخاطب گیج شد، پس این قطعه موسیقی، میتواند به کمک متن بیاید، از نقاط ضعف اجرا بود چرا که اساسا مفهوم این قطعه موسیقی کاملا برای همگان آشکار است و استفاده شعاری به صورت تهاجمی، از قدرت کار میکاهد، یعنی متن را، بازی را، پرداخت را، به وسیله این سرود قابل فهم کردن، گو اینکه با زمان قصه نیز تطابق داشته باشد، به درک بهتر داستان کمکی نکرد! در پایان، همه چیز همانطوری که ازین گروه حرفه ای انتظار میرفت، بود، عالی!!!
سلام خدمت جناب داغستانی و عوامل کار
خسته نباشید و دست مریزاد
من پنج شنبه این کار رو دیدم و واقعا بعد از مدت ها لذت بردم
تنها نکته ازاردهنده سروصدای برخی از تماشاگران بود
نمی دونم کی میخوایم یاد بگیریم وسط اجرا وقت تحلیل و پچ پچ با بغل دستی نیست
کاش یه فیلتری هم برا ورود تماشاچی تو تئاتر داشتیم یا حداقل یه فرهنگ سازی درست میشد
یکی از دوستان که پشت سر نشسته بود نمایش رو با فیلم اخراجی ها اشتباه گرفته بود و به کوچکترین چیزی حتی تو اپیزود اول و سوم با صدای بلند می خندید
کار خوبی بود
دوست داشتم
هم متن و هم بازی ها رو بسیار دوست داشتم. عارفه معماریان اپیزود تلخ اما تاثیرگذاری داشت که من دوسش داشتم. بازیگر اپیزود دوم بهترین بازیگر کار بود، از ته دل خندیدم و البته پایان کار واقعا جا خوردم چون انتظار اون پایان بندی تراژیک رو برای اون شخصیت نداشتم که به تاثیرگذارترین شکل ممکن اجرا شد. المان های جا مانده روی دیوار خیلی جالب بود برام. دوست داشتم نورپردازی ویژه تری روی دیوار و روی المان های جا مونده روی اون اتفاق می افتاد. اپیزود آخر هم متن سختی داشت که باز خیلی خوب و روان بازی شد.