در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش رادیو تیاتر ژاک و اربابش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:12:21
امکان خرید پایان یافته
۲۳ فروردین تا ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
۱۶:۳۰  |  ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

" بشر نمی تواند بدون احساسات زندگی کند.اما همان لحظه ای که احساسات در ذات خود به ارزش،به معیار حقیقت،به توجیهی برای انواع و اقسام رفتارها تبدیل می شود،هولناک می شود. اصیل ترین احساسات ملی آمادگی توجیه کردن بزرگترین وحشت ها را دارد،وانسان،در حالی که سینه اش از شوری غنایی بر آماسیده،به نام مقدس عشق مرتکب فجایع می شود.

هنگامی که احساسات جانشین تفکر منطق می شود، به ماده اصلی نبود شعور و درک و مدارا تبدیل می گردد، به زعم کارل یونگ به فراساختارهای فجایع بدل می شود.

اما از زمان رنسانس به بعد یک روح مکمل،این حساسیت و نازک طبعی غربی را به حال تعادل درآورده است: یعنی روح منطق و شک، روحِ بازی و نسبیتِ موضوع های بشری.

هنگامی که این بار نامعقول عقلانیت بردوش سرزمین من افتاد نیازی غریزی احساس کردم که روح ما بعدِ رنسانس غرب را در خود بدهم و به نظر می آمد که این روح در هیچ جا بیشتر از معجول مطبوع عقل و طنز و تخیل، یعنی ژاک قضا و قدری ( دیدرو ) جمع نیست. "  میلان کوندرا

راه های ارتباطی با تئاتر باران: سایت اینستاگرام کانال تلگرام

گزارش تصویری تیوال از رادیو تیاتر ژاک و اربابش / عکاس: یاسمن ظهور طلب

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان فلسطین، پایین تر از خیابان انقلاب، پلاک ۲۹۲/۱
تلفن:  ۶۶۱۷۶۸۲۵، ۶۶۱۷۶۸۱۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
صدا و موضوع و مفهوم کار عالی بود اما ...
اجراهای ناقص و نصف و نیمه ... طرح لباس های بی ربط مثل پارازیتی در میان تخیل صحنه ها تمرکز را می گرفت ... این کار به نظرم نیاز به اجرا نداره اصلن !
بی‌نظیر... به ویژه اجرای ستودنی محمد رضا علیمردانی عزیز در نقش ژاک... سپاس از جناب عمرانی و همه‌ی بازیگران و عوامل اجرا...
ارباب: ننگ اگر یکی باشد اصلا به حساب نمی آید

تاثیرپذیری انکارناپذیر نوشته های کوندرا از نظریات فروید در آثارش کاملا مشهوده. اینکه تا چه حد در اجرای این نظریات موفق بوده رو کارشناسان بهتر میدونند. ولی به نظر میرسه یکی از جنبه هایی که این نویسنده در ایران محبوب شده هم در واقع همین موضوع بوده. حالا اینکه مسائل جنسی در آثار کوندرا ابزار هست و نه هدف بحثیه که برخی از ما خیلی خودمون رو برای درکش به زحمت نمیندازیم.در واقع کوندرا از این مساله به عنوان ابزاری برای بیان دیدگاه ها و جهان بینی هاش استفاده کرده. در این اثر هم کوندرا مفاهیمی مثل جبر و اختیار، خلقت و کیفیت اون (که ظاهرا خیلی از کیفیتش راضی نیست مثلا ارباب میگه آیا ما ابداع های خوبی هستیم؟)و خیانت و ذات ظاهرا پلید انسان رو (که به نظر جبری هم میاد) از طریق همین ابزار مورد اشاره قرار میده. انسان هایی که ابزارهایی در دست خلقت هستند و جبرهای ژنتیکی و بیولوژیکی تعیین کننده مسیر حرکت انسان در این جزیره متروک (به تعبیر خود اثر) هستند.
من خودم شخصا رمان و فیلم بار هستی رو دوست نداشتم اما این اثر برام جذابتر بود. متاسفانه اجرایی که دیدیم بار اصلیش رو بر روی مسائل، الفاظ و حرکات جنسی گذاشته بود و در واقع نتونست خردمندانه از این فرصت برای ابراز مقصود کوندرا استفاده کنه و در دام سنگین جنسیتی اثر گرفتار شد. البته که جنسیت مهمترین انرژی وجود انسان هست و تاثیرات ناخودآگاهش بر وجود انسان انکارناپذیره. اما متاسفانه بدلیل فضاهای بسته ای که در مورد این مسائل نسل ها وجود داشته (و مشکلاتش در وجود برخی از ما تا حدی ریشه پیدا کرده)، هر جا این مساله به عنوان علت یا منطق یک معضل (یا ریشه یک مشکل) مطرح شده بدلیل ظرفیت های محدودتر ... دیدن ادامه ›› برخی از ما در این زمینه، در همون حد شوخی ها و الفاظ و اشارات جنسی باقی مونده و کمکی به تحلیل وجودی ما نکرده.در این اثر رادیو تئاتری هم بسیار افراطی بر این مساله تاکید شده و البته کارگردان حق هم داشته چون ذوق زدگی برخی تماشاگران به اندازه کافی مشوق ادامه این مسیرها هست. گذشته از این بحث، که به نظرم بزرگترین فاکتور منفی کار بود، کارگردانی قابل قبول و اجراهای خوب نقش ها و دیدن چهره ها و صداهای جذاب بازیگران به اندازه کافی برای لذت بردن از اثر مناسب بود. امیدوارم این روش اجرای رادیویی-تئاتری سنتی بشه که بتونیم کتابهایی که دوست داریم بخونیم رو، بدون دخل و تصرف کارگردان، از زبان صداهای زیبای بزرگواران اینچنینی بشنویم.
یک گلایه هم دارم از خودمون یعنی تماشاگرا که برخی از ما به این درک نرسیدیم که اصلا منظور خیلی از آثار طنز در واقع به خنده انداختن ما نیست. اصلا گیریم هم که باشه، درست خندیدن هم خودش نعمتیه که متاسفانه خیلی از ما از داشتنش محرومیم
با تشکر از همه عوامل کار
م تورانداز عزیز ممنونم از نوشته خوبتان استفادهه کردم...
فکر می کنم عوامل به قدری حرفه ای و مسلط و خوش صدا بودند که به طور کامل توجه مخاطبین را روی صحنه جلب می کردند. خیلی وقت بود از کنار هم قرار گرفتن این همه حرفه ای روی صحنه بی بهره بودیم شاید واقعا نیاز چندانی به اغراق در شوخی ها و اشارات مذکور نبود!
موضوع دیگری که باعث آزار بود دیدگاه ضدزن،خود میلان کوندرا در این نمایشنامه است... رویکردش به زنان وحشتناک و بسیار قابل نقد است و اتفاقا بایستی در موردش بسیار بیشتر صحبت کرد.
۲۹ فروردین ۱۳۹۴
م. توانداز گرامی از تحلیل شما لذت بردم .در مورد شوخی های زیاد جنسی حق باشماست ولی واقعآ اگر تماشاگر ذهنشو رو فقط به این بخش نده میتونه با کمی دقت به مفاهیمی که گفتید پی ببره ضمنآ حق بدین که اکثر جامعه کم میخندن و مفهوم شادی بیشتر به رویا تبدیل شده و قهقه زدن برخی دوستان رو به این حساب بدارید.
۳۱ فروردین ۱۳۹۴
کامیار بزرگوار
درست میفرمایید. سپاسگزارم
۳۱ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید