در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش کاناپه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:58:16
امکان خرید پایان یافته
۱۵ آذر تا ۰۶ دی ۱۳۹۵
۱۸:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

شماره رزرو: ٠٩١٠۵٩۴٣٧۶٨

ویدیوها

آواها

 
گفتگوی تیوال با میلاد اخگر
جزئیات قصه در نمایش ما از کلیاتش مهم تر است

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کاناپه _ لمکده ای پر از تلنگر

کاناپه، اجتماعی است از چند نسل با عقاید و دیدگاههای متفاوت؛ حتی شاید متضاد که اجتماع نقیضین را ممکن کرد؛ حتی اگر عمرش به اندازه ۴۰ شب باشد...
این جمع متضاد کنار هم جمع شدند و بر بستر ""کاناپه ای"" رنگ باخته خاطراتی را رقم زدند..
خاطراتی که مرورش شاید بیشتر حکم تلنگر است بر جان مخاطب؛
از گذشته،حال و شاید آینده...
که چه بودیم و چه شدیم...
حرمتهایی که در گذشته حفظ میکردیم و پایبندش بودیم و در حال تبدیلش کردیم به یک منش اجتماعی متعارف اما هنوز نامانوس...
اصالتی که در گذشته ... دیدن ادامه ›› اعتبار بود، و یاد کردنش در حال سنت گرایی و پوسیدگی افکار...
آدمهای کاناپه. هر کدام نمادی هستند گویا؛
آرمین نمادیست از یک فرد متزلزل که نمیداند کجاست و چه میخواهد، اصلا از کجا آمده است،آمدنش بهر چه بود؟! باری به هر جهتی اش را در روابط گوناگونش بروز میدهد...
نازنین نمادی است از یک خواهرِ رفیق و همراه که به ظاهر در روح برادر حل شده، ولی از درون تزلزل برادرش را فریاد میکشد...
امیر نمادی است از یک فرد اصیل و خودساخته که اصالتش را در سرازیری سبزه زار کوچه باغ خانه اش در طالش با گوش سپردن به یک آهنگ سنتی حفظ کرده و با دنیای مجازی قهر است...
الهام نمادی است از یک انسان جاه طلب و فراری از کهنگی و تکرار که وقتی دچار تکرار و دلزدگی میشود، به راحتی و سبکی برخاستن از کاناپه زهوار دررفته ای از جا برمیخیزد و میرود...
حتی سازی که نواخته میشود تلفیق و ترکیبی است از سنت و مدرنیته و در نهایت آنچه گوش را مینوازد بلاتکلیف است بین ایندو...

پ.ن: کاناپه را دوست داشتم برای تلنگرهایش با زبانی ساده و خودمانی؛ باشد که تکانی بخوریم...



خانم محمدی، کاناپه شش تا مونولوگ هست یا یک نمایش پر از دییالوگهای چند نفره؟
۰۴ دی ۱۳۹۵
پرند عزیزم مثل همیشه نوشت هایت بر دل و جان می نشیند
ممنون از اینکه هستی و مینویسی دوست یگانه ام
۰۴ دی ۱۳۹۵
پرندیس مهربانم،
ممنونتم بخاطر حضور و همراهی همیشه ات نازنینم
۰۴ دی ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان بعضی وقتا انتقادات تند ما از نمایشی که دوستش نداریم باعث میشه کسانی که ممکنه اون کار رو دوست داشته باشن از دیدنش محروم بشن،اینو برای همه من‌جمله خودم عرض می‌کنم:در تحسین یا انتقاد از یک اثر هنری یک مقدار خویشتندارتر باشیم!ممنون...


پی‌نوشت:من کار رو خیلی دوست داشتم.
دست کم اگر اکاری رو خیلی بد خطاب میکنیم معیارهامون رو هم روشن بیان کنیم چون خیلی وقتا کاری که با بعضی معیارها ضعیف هست با معیارهای دیگه ای خیلی خوب محسوب میشه
۲۳ آذر ۱۳۹۵
جناب فدایی، من همین جمعه کار رو خواهم دید. در حال حاضر که حس بسیار خوبی نسبت به نمایش دارم امیدوارم راضی سالن رو ترک کنم :))
۰۱ دی ۱۳۹۵
سرکار خانم محمدی امیدوارم از کار لذت ببرید و بهتون خوش بگذره.
۰۱ دی ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درنمایش کاناپه سعی من و دوستانم این بوده تا باشیوه ای ساده به سمت روایت محض پیش برویم ودر چیدمان و فرم هم سعی کردیم تا باسادگی در چیدمان مفهوم آنچه از دست رفته را نشان دهیم...در کاناپه سعی کردم تا مفهوم گذشته ای را که از دست رفته را با ابزار کلام تصویر کنم و به ذهن مخاطب اجازه بدهم تا تصویرسازی که خودش دوست دارد از این نمایش داشته باشد... دراین نمایش تلاش کردم زندگی ای که هر روز مشغول حل شدن در آن هستیم و شهرم محله ام جایی که بامن تغییر میکند و پوست می اندازد را با هنر نمایش پیوند بدهم.....چون هنگامی که پابه سالنی در دل شهرمان و محله مان میگذاریم بنظر من بجایی فرا زمینی سفر نکرده ایم و نمایش ما با ریتم زندگی اگر همخوانی داشته باشد میتوان گفت که نمایش زندگی ماست... من و رفقا ی خوبم هرشب کاناپه را زندگی میکنیم و این زندگی با حضور شما تکمیل میشه منتظرتون هستیم..... کاناپه هرشب ساعت هجده تماشاخانه انتظامی...
›› تا ۲ پاسخ


محسن مالمیر این را پاسخ داده‌است
تهرانولوژی یا تهرانوگرافی!
بعد از مدت ها یک کار دلچسب کاملا نسل امروزی دیدیم. انتخاب مناسب بازیگرها باعث شده کار دلنشین تر شود و بهتر جابیفتد. متن هم که عالی و کاملا صیقل خورده بود. شخصا کاملا با انتقال مدام فضا از مونولوگ به دیالوگ ارتباط برقرار کردم و هیچ حس ناملموسی نداشتم. موسیقی خوب و متناسب با فضا بود ولی متاسفانه روزی که من رفتم ساز نوازنده کوک نبود! اگر دنبال یک ساعت تجربه حال خوب و سیر و سیاحت در تهران دهه هشتاد هستید، دیدن کار جدید آقای اخگر را از دست ندهید.
راستی سمت راست کاناپه نیاز به رفو دارد:)
۲۲ آذر ۱۳۹۵
حسین عزیز خوش آمدی:)
انقدر آرمین نشسته روو کاناپه نیاز به رفو پیدا کرده:))
۲۳ آذر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید