درباره گارگان شمبه:
«ما نیازمند تئاتریم، تئاتری که دردهای اینجائی مان را با مرحم های درمانگر سحرآمیز درمانی شایشته نماید، تئاتری که بتواند افق های بازتری از زندگی جدید و مدرن را برایمان بگشاید، تئاتری که بتواند درهای تازه ای از شکوفائی و سعادت را برویمان باز کند، تئاتری که پنجره ای باشد به آسمان آبی سرشار از ابدیت، تئاتری که رهگشای راههای نارفته ای باشد که درانتهای آن، سعادت چشم انتظار آدمیانست، تئاتری که نجات گر باشد ومنجی.ما نیازمند چنین تئاتری هستیم و برای داشتن آن می ایست ازتمامی امکانات وتمامی رویکردها و راهکارها استفاده کنیم .ما برای زنده کردن تئاتر در این سرزمین، که تئاتری مریض و در حال مرگ دارد باید که تلاشی مضاعف نمائیم. برای رسیدن به مرزهای مقبولیت عام هیچ کوششی بیهوده نیست، هیچ کاری بی ارزش نیست، هیچ راهی بی فایده نیست. برای ساختن تئاتر، باید از تمامی راهکارها و امکان ها استفاده کرد. نمایشنامه خوانی یکی از این راهکارهاست. باید که نمایشنامه خوانی را قدر بدانیم.»
گزیدهای از کتاب «شیوه فنی نمایشنامهخوانی (از پایان تا آغاز و از آغاز تا پایان)»
- جعفرخان از فرنگ برگشته
- بی مرگی
- مهمانسرای دو دنیا
- لطفا با لبخند وارد نشوید
- آوای رستاخیز
- گربه روی شیروانی داغ
- شبهای روشن ۲
- اتاق کوکی
- آقای اجازه، خانم اجازه
- شب های روشن
- مهمانسرای دو دنیا
- کمدی مرد کُمُدی
- معاشر
- به دنبال دروغگو
- بولدوزر