نمایش›خانه ی برناردا آلبا

یادداشت هادی مرزبان پس از دیدن نمایش خانه برناردآلبا
این هفته هفته ی خوبی را اغاز کردم و خدا را شکر تا امروزش بخوبی طی شده است. هفته ای پر بار و امید بخش چرا که از ابتدای هفته تا همین دیشب سه نمایش در سالنهای مختلف دیدم و این برای من که تشنه ای بودم وشاهد سرابهای فراوان باعث شد که دلی از عزا در اورم وحالم خوبست و بخصوص از دیشب خیلی بهتر چرا که در تماشاخانه دراما کاری زیبا و فراموش نشدنی از یک عده جوان بی ادعا ولی پر شوردیدم که حتما تا ماهها و شاید سالها فراموشم نشود. نمایش خانه ی برنارد البا اثر لورکا و با کارگردانی میکاییل شهرستانی. جوانانی با رهبری خوب شهرستانی از عهده ی کار لورکا بر امدند و
بقول معروف این هفته ی ما را ساختند. میکاییل شهرستانی و بچه هایش بخوبی از مسخ ادمها در کار لورکا بر امدند ادمهایی که به انچه پیش امده تن داده اند همه ی مصایب را میپذیرند و باور دارند که باید اینچنین باشد حالا یکی نامش را جبر میگذارد و ان دیگری سرنوشت و من........... ومن چه همزاد پنداری داشتم با همه ی این کاراکتر ها ی لورکا و شهرستانی. میدانید. من اجراهای متعدد ازخانه ی برنارد البا دیده ام از گروههای دانشجویی تا گروههای حرفه ای در داخل و خارج از کشور و نمیدانم در اجرای شهرستانی و بچه هایش چه باعث ان شد که مرا شیفته خود نمود شاید سادگی یا بی ادعایی و شاید شناخت خوب شهرستانی از گروه بازیگرانش که همه دست پرورده ی خود او بودند. من در پایان نمایش انچنان احساس همزاد پنداری داشتم که حتی کف زدنها برای تشویق بازیگران مرا برای لحظاتی ازار میداد و تصور میکردم همه ی این تماشگران که کف میزنند خود چمدانی در دست دارند و با پذیرفتن همه ی اتفاقات و مصایب نمایش خودشان فقط زنده اند. حیفم میاید که از طراحی صحنه و موسیقی کار سخنی نگویم که بسیار زیبا بود در خدمت نمایش. من به همه ی دوستان توصییه میکنم که این کار زیبا را حتما ببینند.

این تئاتر رو دیدم ، اجراها زیبا بود ، به خصوص اجرای شخصیت های پونچا و مارتیریو که حتی مواقعی که در مرکز توجه بیننده ها هم نبودن حرکات صورت و چشماشون بیانگر حسی قوی بود .
تبریک به آقای شهرستانی و گروه خوبشون