نمایش دکتر کشلکف به نحوی بازگو کننده احساسات ما در رابطه با دیگر انسان های جامعه یا شاید اطرافیان و حتی مدیرانمان در زندگی شخصی خودمان باشد .. هر چه که نزدیک تر باشند این قضاوت و توقع در رابطه با اخلاقیات و تفکرات و شخصیت آنها برایمان بیشتر میشود.. البته که ما نه تنها نمیتوانیم آن ها کنترل کنیم بلکه تمام این ها فقط تصورات و توقعات ما از اشخاص دیگر است آن گونه که ما می پنداریم.. کشلکوع دوست دارد همه چیز آنگونه که او می اندیشد یا دوست دارد که آن طور باشد. اما ساختار طبیعت چیزی جز این است و ما همیشه دست به گریبان وقایع ناخواسته اطرافمان هستیم.. در انتها میتوان به مسائل فنی و کیفی نمایش اشاره کرد که با بازی خوب بازیگر اصلی و دیگر بازیگران شالوده نمایش شکل قابل قبولی به خود گرفته بود و ساختار مورد پسندی را به نمایش داده بودند .
نکته جالب این نمایش برای من ناتوانی خالق در به دست گرفتن ارادهٔ مخلوق خود و در بعضی موارد شگفتی از تقدیری که مخلوق رقم میزد بود.
وارد شدن ناخواستهٔ کاراکترها به ماجراها فقط به خاطر پر کردن یک خلأ برای ادامهٔ روایت هم جالب بود.
و نکتهٔ جالب این که وقتی مخاطب، خودش رو سوار نمایش میبینه و به خودش اجازهٔ این رو میده که به ادامهٔ داستان تکیه کنه و کاراکتر ها در تسخیر نگاهش باشن ناگهان میبینه هیچ چیز در ارادهاش نیست، حتی بستن پروندهٔ نمایش در ذهن! و همه چیز تمام.
خسته نباشید.
و یه تشکر ویژه از بازی خوب آقای حسین اکبری و تشکر از سایر هنرمندان این مجموعه