لیلا و رضا در یک مراسم شلهزرد پزان همدیگر را میبینند و چندی بعد با هم ازدواج میکنند. آن دو، بعد از مدتی زندگی متوجه میشوند که لیلا نمیتواند فرزندی به دنیا بیاورد. آنها درمانهای متعدد و آزمایشهای گوناگونی را دنبال میکنند اما همه بدون نتیجه میماند. در این میان هر چند برای رضا بچهدار نشدن لیلا اهمیتی ندارد، اما مادرش با وجود این احساس رضایت و خوشبختی رضا از زندگی بدون فرزند، لیلا را تحت فشارهای شدید قرار میدهد و از او میخواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا فرزندی برا