در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم منگی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:02:46
پریسا به همراه برادرش راهی شمال می شود تا جهیزیه اش را به تهران برگرداند . اما هنگام ورود به خانه با تصویر دیگری روبه رو می شوند...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امیدوارم به زودی در تیوال، شرایط دیدنش فراهم بشه
امیرمسعود فدائی و Mohsen Heydarian این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود فراوان بر هنرمند خوب ایران، آقای رسول کاهانی
تماشای منگی، تجربه ی ناب سینمای هنر و تجربه است؛ لمس زیبایی در سالن سینمای وطنی؛ این که در این دنیای خاکستری پرغبار، طراوت هنر هنوز جاری است.
فرم در منگی حرف اول را می زند: تک پلان-سکانس با چیدمان کار شده ای که مفهوم زمان را به چالش می کشد. از همین چالش، قصه رنگ می گیرد و روابط انسانی کشف می شود. عنوان فیلم، هوشمندانه انتخاب شده است. آدم ها در بهت و‌ منگی با یکدیگر روبرو می شوند و در هر برخورد، به شناخت تازه تری از خود و دیگری می رسند. تقدم و تأخر حوادث، در طول زمان معنا نمی شود، بلکه در عرض و برحسب کشف دیگری رخ می دهد. هر اندازه، تو خودخواهی، دیگری هم خودخواه است. دروغ گویی تو، دلیل یا نتیجه فریبکاری دیگری است. آدم ها در بحرانی ترین اوضاع، نظیر طلاق، به هم وابسته و از هم گسسته اند. همدیگر را هنوز دوست دارند و در عین حال، به چیرگی و با مظلوم نمایی مبتذلانه ای، به یکدیگر خیانت می کنند. عشق و محبتشان در پیوند با منافع مالی به هم بسته و از هم گسسته می شود. با این حال، همه در دایره زمان اسیر هستیم. در زمان به جلو نمی رویم، بلکه هر لحظه به عقب بر می گردیم و از نو شروع می کنیم. دوربین جستجوگر و روی دست فیلم بردار، ما را به عمق این چالش زمانی می برد و در آخر فیلم، به اول آن می کشاند.
منگی در مقام نخستین تجربه آقای رسول کاهانی ستودنی است: بازی های تئاتری زیبا، دکوپاژ فکر شده، کم هزینه بودن تولید و جسارت انتخاب لوکیشن باز حیاط و بسته ی منزل -در محیط وسوسه انگیز ... دیدن ادامه ›› شمال کشور.
منگی بی اغراق، شاهکار هنری نیست، اما بی شک، یک اثر هنری خوب از کارگردانی باهوش است که می توان چشم انتظار آثار هنری خوب تر او بود و به زیستن و نفس کشیدن در مام میهن مفتخر شد.
محسن جوانی این را خواند
نیلوفر ثانی و امیر مسعود این را دوست دارند
درود بیکران آقای عسگرزاده عزیز چقدر خوب که درباره منگی نوشتید
به نظرتون فرم منگی حرف تازه ای داشت؟ چون به نظر من خیلی از نمونه های پیش از خودش فراتر نرفت و امکان جدیدتری رو به این شیوه سکانس/پلان و بدون وقفه ایجاد نکرد
اما خوشحال میشم نظر شماروهم بدونم
۱۶ بهمن ۱۳۹۹
نیلوفر ثانی
درود بیکران آقای عسگرزاده عزیز چقدر خوب که درباره منگی نوشتید به نظرتون فرم منگی حرف تازه ای داشت؟ چون به نظر من خیلی از نمونه های پیش از خودش فراتر نرفت و امکان جدیدتری رو به این شیوه سکانس/پلان ...
سلام و ادب
راستش را بخواهید نخست آن که من هنوز «مخاطب عام» هستم و آن چه می نویسم نه نقد علمی در اندازه مطالب شما که برداشت شخصی و تجربی من است و دوم آن که بر اساس همان درک تجربی، پاسخ من به پرسش شما قطعا «نه» است.
در مطلبی هم که نوشتم بیشتر، به انتخاب هوشمندانه کارگردان از فرم پلان سکانس برای تعمق در مفاهیم اخلاقی فیلم و بازشناسی خود و دیگری در دایره زمانی موقعیت ها اشاره کردم.
ورای آن، نکته تازه ای ندیدم، اما و اما، نمی خواستم و نبایدم کاستی ها و کمبودهایی هنرمند جوانی را بیان کنم که هنرمندانه، هوشمندانه ... دیدن ادامه ›› و خالصانه پا در راه هنر ایران زمین نهاده و من تشنه ی زیبایی را در کارهای آتی درخواهد یافت. البته شاید ایشان هیچ گاه گذرش به تیوال و مطلب ساده ام نیفتد، اما چه کنم که شیفته ی سرزمین و هنرش هستم و سپاسگزار.
سرکار خانم ثانی
شما فیلم‌ «زنده باد مرگ» امیر شیرمحمدی را که در همین گروه هنر و تجربه نمایش داده شد، دیدید؟ کپی کاری مفتضحانه ی فیلم غربی، بدون اشاره به اصل فیلم، کارگردانی ضعیف که تنها به واسطه روابط غیر حرفه ای و خانوادگی ساخته و عرضه شد. آن کجا و این کجا؟!
۱۷ بهمن ۱۳۹۹
امیر عسگرزاده
سلام و ادب راستش را بخواهید نخست آن که من هنوز «مخاطب عام» هستم و آن چه می نویسم نه نقد علمی در اندازه مطالب شما که برداشت شخصی و تجربی من است و دوم آن که بر اساس همان درک تجربی، پاسخ من به ...
درود بیکران ممنونم از لطف و توضیحتون
چه خوب که چنین نگاه حمایتی دارید و متوجه منظورتون شدم
خیر فیلم زنده باد مرگ رو ندیدم اما بله درست میفرمایید منم به موارد اینچنینی برخورد کردم که جای ستایش رو برای یک اثر شریف باقی می ذاره
۱۸ بهمن ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ولی ما یه روزی بر می گردیم به خودمون
بر می گردیم و توی گودی گردنی که
بوی الکل ازته مونده ی یه عطر فرانسوی میده
به قسمتی از خودمون می رسیم
بر می گردیم و لای قرصای سبز وآبیه توی کابینت، دنبال راه فراریم
فرار از کسی که خودمون ساختیم
بر می گردیم و تیکه های زخمی مونو
توی دیالوگ نوید محمدزاده جمع و جور می کنیم وقتی می گفت:
اگه دوسم نداشت چرا می خندید؟
یه روز تموم خرده ریزه هامونو ازکف آشپزخونه طی میکشیم
و ... دیدن ادامه ›› ازپنجره پرت می کنیم بیرون
اون زمان حتما وقتی زندوکیلی می خونه
گرچه شاید روز دیدارتو درتقویم من نیست
با نگاهت تا شب جان کندنم همراه من باش
قشنگ ترین نوستالژی رو برامون میسازه و اون آدم درون آینه
باهامون خیلی فاصله داره
برمی گردیم و وقتی یراحی با موهای جوگندمیش
به یاد جوونیاش میخونه
پاییز تنها یادگاریه ازتو
یادمون میاد چقدر عاشق پاییز بودیم
عاشق بارون
عاشق بوی سیگارتر
ما یه روزی بر می گردیم به خودمون!
به دوست داشتن هامون