ری چقدر جای دیدنی دارد برج طغرل ،ساعت هم بود.
پیروز برادر شهربانو بود، در صدر اسلام پیروزی به طرفداران ولیعهد ساسانی (پسر یزدگرد که به دربار چین پناهنده شده بود)میگفتند که بعداً عمدتا علوی شدند.شهربانو در حال گریز به سمت مازندرانی بود که هنوز دست شاهزاده های ساسانی بود و بدست خلفا نیافتاده بود فاصله تهران تا کربلا هزار کیلومتر هست مثل فاصله تهران تا کرمان که هزار کیلومتر هست ،شهربانو هزار کیلومتر گریخته بود تا خود را به مازندران و شاید بعداً به پیروز برساند.
برج طغرل، برج و باروی باستانی ری، چشمه علی و نقش برجسته فتحعلیشاه قاجار، محوطه باستانی چشمه علی، دژ رشکان و منظر تاریخی-فرهنگی ری، محوطه باستانی تپه میل و کاخ شکارگاهی بهرام گور، بقعه بی بی شهربانو
... دیدن ادامه ››
منبع نت:
در تعزیه مجلس شهربانو چنین آمدهاست: چون حسین کشته میشود، ذوالجناح به خیمه آمده و شهربانو را به شهرری میبرد. شهربانو به اشتباه بهجای «یا هو»، «یا کوه» گفته و کوه از هم شکافته میشود.
بر اساس روایات عامه در آثار مصیبتخوانان همچون وقایع الایام میتوان یافت که در نبرد کربلا شهربانو به نزد حسین میرود و میگوید که:"من در اینجا زنی غریبم؛ تکلیفم چیست؟" حسین میگوید:"سوار ذوالجناح شو، هرجا مقدر است خواهی رسید.ذوالجناح شهربانو را کوهی کنار شهر ری فرود میآورد. او از خدا یاری میخواهد اما از ترس مهاجمان، به جای اینکه بگوید «یاهو» میگوید «یاکوه». در دمی، کوه، دهان باز میکند و او را پناه میدهد اما گوشه چادرش بیرون میماند و این مجال را به دوستداران حسین میدهد تا به این راز پی ببرند و آنجا، مقبرهای برای شهربانو بسازند. این درحالی است که نظیر همین ماجرا را برای خواهر شهربانو و زیارتگاهی که منسوب به اوست پرداختهاند. این زیارتگاه به نام بونوپرس یا بانوپارس شناخته میشود. بنابر آنچه زرتشتیان میگویند، هنگامی که او از دست دشمن به یزد میگریخته از خدا میخواهد تا در کوه او را پناه بدهد؛ پس داخل کوه میرود ولی مقنعهاش بیرون میماند. شبهنگام به خواب مسافرین میآید و از ایشان میخواهد تا برایش مقبرهای بسازند.
در قابوس نامه، روایت با سلمان فارسی آمیخته شده و بهگونهای دیگر بیان شده که: چون شهربانو، دختر یزدگردِ شهریار را اسیر بردند از عجم به عرب، امیرالمؤمنین عُمَر (فرمود) که وی را بفروشید. چون وی را بیع خواستندکردن امیرالمؤمنین علی فراز رسید؛ گفت:"قال رسول الله لیس البیع علی ابنا الملوک."(یعنی نباید فرزندان شاهان فروخته شوند) چون وی این خبر بداد، بیع از شهربانو برخاست. (او را نفروختند) او را به خانه سلمان فارسی بنشاندند تا به شوی (شوهر) دهند. چون شوی بر او عرضه کردند، شهربانو گفت تا مرد را نبینم زن او نباشم. مرا بر منظرهای بنشینید و سادات عرب را بر من بگذرانید تا آنکه مرا اختیار افتد، شوی من باشد. در خانه سلمان وی را بر منظرهای بنشاندند و سلمان به برِ او بنشت و آن قوم را تعریف همی کرد که این فلانست و آن فلانست. وی (شهربانو) هر کسی را نقصی همی کرد تا امیرالمؤمنین عمر برگذشت. شهربانو پرسید:"این کیست؟" سلمان گفت:"امیرالمؤمنین عمر خطاب است." شهربانو گفت:"مردی محتشم است و بزرگوار اما پیر است." امیرالمؤمنین علی برگذشت شهربانو پرسید:"این کیست؟" سلمان گفت:"پسرعم (پسرعموی) پیغامبر ماست، علی ابن ابیطالب." (شهربانو) گفت:"مردی سخت بزرگوار است، سزای منست اما بدان جهان از فاطمه زهرا شرم آید، ازین جهت نخواهم." پسر امیرالمؤمنین حسن ابن علی برگذشت. شهربانو پرسید و گفت:"این درخور من است ولکن بسیار نکاح است، نخواهم." تا امیرالمؤمنین حسین برگذشت. ازو پرسید، گفت:"شوی من این باید که باشد که دختر دوشیزه را شوی دوشیزه باید و من هرگز شوی نکردهام و او زن نکردهاست.
پیروز به خواست پدرش یزدگرد سوم شاه ایران، برای جلب کمک نظامی تایزونگ، امپراتور چین از دودمان تانگ، از طریق کوههای پامیر (تاجیکستان امروز) به چانگ آن پایتخت آن زمان چین رفته بود که در آن زمان بزرگترین شهر جهان بشمار میآمد. چین که در شمال شرقی فرارود (مرز امروز چین باتاجیکستان و افغانستان) با امپراتوری ایران همسایه بود، همواره با ایرانیان مناسبات حسنه داشت.
در حالی که جنگ صفین در حوالی تیسفون یا بغداد امروزی بین علی و معاویه تمام شده بود پیروز با کمک شاه چین موفق شد به یاری چینیان در سال ۶۵۸ میلادی دولت پارسی زرنگ را با پایتختی زرنگ (Chi-ling) در سیستان به وجود آورد. سکههای بسیاری از یزدگرد برای سال بیستم پادشاهی وی (۶۵۰–۶۵۱ م) به ضرب سیستان وجود دارد که به نظر سکهشناسان پس از سال ۶۵۱ میلادی و مرگ یزدگرد ضرب شدهاند. این میتواند به این معنا باشد که پس از مرگ یزدگرد، فرزندانش هم چنان به نام او سکه میزدند و همین گواه بر ادامه کوتاه پادشاهی ساسانی در شرق ایرانشهر است. بر اساس آنچه چینیان روایت میکنند، در ۱۴ فوریه سال ۶۶۳ میلادی فغفور گازونگ پیروز را به این حکومت منصوب کردهاست.منابع ایرانی نیز از این سلطنت یاد میکنند:
پسر یزدگرد به هندوستان شد، سپاه و گُند آورد، پیش از آمدن به خراسان درگذشت، آن سپاه و گُند بیاشفت(سال ۶۷۹)
همین منابع نشان میدهند که این حکومت در سال ۶۷۳/۶۷۴ میلادی سقوط کردهاست ولی تلاشهایش منجر به بوجود آمدن سلسله طاهریان در ۱۵۰ سال بعد شد و سپس صفاریان سامانیان شد.
منبع نت