در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم مهمان داریم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:58:11
خبر آمدن یک میهمان ، کارهایی که خیلی وقت است زمین مانده ، دلشوره یک پذیرایی وزنگ در که به صدا می آید.

گزارش تصویری تیوال از مراسم افتتاحیه فیلم میهمان داریم / عکاس: نیلوفر علمدارلو

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
(مهمان داریم ) فیلمی که در حد یک ایده خوب باقی ماند...

فیلمنامه : بزرگترین ایراد فیلم در همینجاست. یک ایده مرکزی خوب (و البته نه چندان جدید) که با گسترش مناسب می توانست مهمان داریم را تبدیل به یک فیلم به یاد ماندنی بکنه ولی افسوس که خود نویسنده هم انگار بیش از اندازه به هسته اولیه و چند لحظه تاثیرگذار امید بسته ودر نتیجه فیلم در لحظات زیادی از ریتم می افته و خسته کننده و تکراری به نظر میرسه. دیالوگ ها هم در بسیاری از موارد شعاری است و ...

کارگردانی : عسگر پور کارگردان کاربلدیست و این موضوع را در بسیاری از آثارش مانند (اقلیما) و (قدمگاه) و...
نشان داده است در این فیلم هم مسلط نشان می دهد که البته در یکی دو مورد ژانر فیلم را برای لحظاتی گم میکند.و علاقه مندیش به فضاهایی مانند (اقلیما)را نشان ... دیدن ادامه ›› می دهد!!!

بازی ها : مدتهاست که به شخصه از بازی پرویز پرستویی لذت نمی برم و این فیلم هم به همان سیاهه اضافه شد . سهیلا گلاستانی هم جا پای پرویز پرستویی گذاشته و نقش هایش را تکرار می کند. بازی آهو خردمند و بهروز شعیبی روان وقابل قبول است.

طراحی صحنه و لباس : نکته قوت فیلم. کیوان مقدم باز هم مانند همیشه فضای اثر را به خوبی درک کرده و کاملا در خدمت فیلم عمل کرده

ودر نهایت : دوختن یک کت برای چند دکمه زیبا !!!


اوا.ت و کیمیا TAV این را خواندند
علی کریمی( کاکتوس ) این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جنگ ، مادر دارهایی که برای سربلند کردن بشر روییده اند ؛ مادر گورهای گرسنه ای که انسانها را می بلعند ...
جنگ ، نامادریِ آنان که می مانند ، آنان که دل ماندنشان نیست و پای رفتنشان لنگ میزند ...
فیلمی زیبا که گویی نسیم ملایمی هماره در آن می وزد . بازی ها بسیار خوب . البته کاستی هایی در پختگی فیلمنامه و بعضا کارگردانی وجود دارد . ولی ...
فیلم با چند صحنه ی تاثیرگذار بر ذهن مخاطب مینشیند و برای خودش یک جای درست و حسابی باز میکند . کلیشه ها هم حتی به نوعی قابل قبول ساخته و پرداخته میشوند . مثل صحنه ای که ابراهیم به ترقیب رضا برای مُردن میپردازد . همه جا دیدیم کسی را که قصد خودکشی دارد و به مرگ اصرار می ورزد ، با ترقیب به آن و چهار جمله ی اخلاقی البته ، منصرف میکنند " میخوای بمیری ، خوب بیا این قرص ، این تفنگ ، این تیغ ، بیا بگیر دیگه ، زودتر تمومش کن ولی چنین و چنان ..." ولی در اینجا قدرت فیلمنامه و تسلط بازیگر چنان این صحنه را میسازد که خم به ابروی کلیشه بین ِ تماشاگر نمی افتد :)
پرستویی ، پیرمردی که تمام تیرهای خلاص دنیا از وسط پیشانی اش رد میشود و شعیبی ، جوانی که در پیکار با تن خویش ، مرگ را به گروگان گرفته و شاکی از آنکه در پی ِ بی پی ترین وعده ها فروریخته در هر نفس زمزمه میکند : این جدالی ست نابرابر! روزگارت را به صدقه دور سر کسی میگردانی و به صندوق میاندازی . هم اویی که سکه ای را بر جنازه ات به کفاره حتی دریغ میکند...
سپاس
من دیروز این فیلمو دیدم. بسیار سطح پایین بود. بازی ها کلیشه ای و ضعیف بود. از استاد پرستویی اصلا توقع چنین بازی ضعیفی نداشتم. تمام مدتی که فیلمو میدیدم به خودم میگفتم حیف وقتی که گذاشتم...