در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم ملبورن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:16:56
زوجی جوان در آستانه سفر به ملبورن و در حالی که چند ساعت بیشتر به پروازشان باقی نمانده است، ناخواسته درگیر ماجرایی پیچیده می‌شوند...
سبک
درام

گزارش تصویری تیوال از نشست نقد و بررسی آوای تیوال برای فیلم ملبورن / عکاس: صبا محبعلی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از افتتاحیه اکران فیلم ملبورن / عکاس: نیوشا فرساد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از فرش قرمز فیلم ملبورن / عکاس: آزاده مشعشعی‎

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› نمایش «ملبورن» در لندن

›› «ملبورن» میلیاردی شد

›› پوستر «ملبورن» رونمایی شد

›› «ملبورن» بهترین فیلم جشنواره قاهره شد

›› دو جایزه جشنواره استکهلم برای «ملبورن»

آواها

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
از اون دسته فیلم هایی بود که من بعد از نیم ساعت سر درد گرفتم از اینکه چرا اینطوری شد.
از اون موقعیت ها بود که آدم به خودش می گفت:
اگه این کارو می کردم....
اگه این کارو نمی کردم...
از اون موقعیت ها که آدم همش خودشو سرزنش می کنه.
هم موضوع رو خیلی دوست داشتم. هم بازی بازیگران.
مخصوصاً گریم نگار جواهریان و حالت نگاه هاش و بازیش رو خیلی دوست داشتم.
بعضی از هنرپیشه ها برای نشان دادن احساسشون حجم زیادی از المانهای مرتبط با اون احساس رو نشون میدن، مثلا اگر میخوان اعلام کنند که غمگینند حتما باید گریه کنند، زیر بارون قدم بزنند، تند و تند سیگار بکشند و .... اما بعضی از هنرپیشه ها می تونند با حجم بسیار کمی از این المانها و یا حتی استفاده از المانهای جدید( مثل پلک زدنهای جک باور در سریال ٢٤) این مفهموم رو منتقل کنند. هر دو گروه کارشون ارزشمنده ولی من دسته دوم رو ترجیح میدم.
در بعضی از فیلمها هم برای رسوندن مفهوم، حجم بسیار زیادی از المانها استفاده میشه اما من فیلمهایی رو می پسندم که با المانهای کمتر همون مفهوم رو نشون بده. مثلا "فهرست شیندلر" و "زندگی زیباست" هر دو می خوان عمق فاجعه هولوکاست و اردوگاههای کاراجباری و نسل کشی یهودی ها رو نشون بدن اما در فهرست شیندلر به قدری کشتار و جنایت نشون میده که حتی ممکنه بیننده احساس کنه داره بهش دروغ گفته میشه و در برابر پذیرش مفهوم داستان مقاومت کنه اما در " زندگی زیباست" به قدری ساده و روان از روی سنگین ترین و دردناک ترین مفاهیم گذر میکنه که به نظرم( مطابق سلیقه من) مفاهیم مورد نظر خیلی عمیق تر در ذهن بیننده حک میشه.
در فیلم ملبورن هم برای نشان دادن " استرس" از یک خروار المان استفاده شده که به زعم من یک کارگردان توانا میتونست با استفاده از هرکدوم از این المانها به تنهایی( مهاجرت، فروش وسایل زندگی، مصاحبه شعلی بسیار مهم، اختلاف خانوادگی و ...) همون سطح استرس رو با کمترین داد و قال و دعوا، نشون بده.
سلیقه من فیلمی مثل "خانه دوست کجاست" رو ترجیح میده که برای نشون دادن حجم زیادی از تقلا و تلاش و نگرانی از موضوع ساده ای مثل یک دفتر مشق استفاده می کنه.
و البته مردن بچه اون هم امانت، واقعا فاجعه است و نمیدونم چه "هدف" بزرگی در این فیلم نهفته بود که "وسیله" ... دیدن ادامه ›› بیانش چنین فاجعه شومی بود. دوباره "زندگی زیباست" رو به یاد می آورم که برای نشون دادن کشتار چند صدهزار آدم فقط در یک سکانس و شاید یک ثانیه تپه اجساد رو نشون داد و غیر از اون نزدیک ترین ارتباط بیننده با این فاجعه، صدای شلیک تیر بود، اما؛ در ملبورن مخاطب از نزدیک بارها و بارها بچه مرده رو میبینه و حتی توی عکسها زنده بودنش رو دنبال می کنه و نمی فهمم نهایتا قراره به چه نتیجه ای برسه؟!
در مورد جوایز فیلم- هرچند من اصلا نپسندیدم- اما میتونم علتش رو درک کنم،ایده فیلم، بازی ها و توجه به برخی جزئیات دارای نکات تحسین آمیزی بود.
از جان و دل موافقم با نظرتون طیبه بانوی گرامی. بازگشت مجدد شما و کاوه جان به عرصه ی تیوال رو خوشامد میگم.
۱۴ اسفند ۱۳۹۳
ملبورن دارای فیلمنامه استانداردی که ضعف هایی دارد اما به عنوان یک فیلنامه ضعیف نمیشه نام برد
۱۴ اسفند ۱۳۹۳
Agree to disagreement
۱۴ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
هدف از این نوشتار نقد تمامی فیلم نیست و نقدی با تمرکز بر نیمه ابتدایی داستان، نحوه ایجاد یک بستر برای ساخت یک بحران در فیلم ملبورن می باشد، علت طولانی بودن متن به خاطر جواب دهی به طور کامل به کسانی است که در طی به اصطلاح مباحثه های (به ضم من دوستانه)مان اینجانب را بی سواد ، فاقد قوه درک ، فاقد توانایی کنترل احساسات و حتی در قیاسی مع الفارغ وحشی نامیدند،می باشد.

1- زوجی که تا حدود 8 ساعت دیگر سفری 3 ساله را آغاز خواهند کرد به نظر شما چگونه اند؟؟هر چند احتمال دارد ولی با اطمینان می گویم عده ی کثیری از ما مثل آن ها نخواهیم بود.

2-اگر کودکی 3 ساعت به شما سپرده شود در طی این سه ساعت چند بار به او سر خواهید زد؟؟هر چند احتمال دارد بگویید هیچ بار ولی با اطمینان می گویم عده ی کثیری از ما مثل آن ها نخواهیم بود.

3-در مواجهه با کودکی که نفس نمی کشد آیا او را به نزدیکترین مرکز درمانی نمی رسانید و به جای آن با همسر ... دیدن ادامه ›› خود دعوا می کنید؟؟ هر چند احتمال دارد بگویید خیر ولی با اطمینان می گویم عده ی کثیری از ما مثل آن ها نخواهیم بود.

4-حال که به اورژانس اطلاع داده اید و نتوانسته اید به پدر نوزاد واقعیت را بگویید آیا رد کردن اورژانس و از بین بردن احتمال زنده ماندن نوزاد و یا حداقل فاش شدن حقیقت با ورود اورژانس کاری طبیعی است؟هر چند احتمال دارد که بگویید بلی ولی با اطمینان می گویم عده ی کثیری از ما مثل آن ها نخواهیم بود.

خود را عضوی از کلمه ما میدانم چرا که همانطور که در لینک های زیر و هم چنین نظرات دیگران در ذیل آن ها و نیز نظراتی که در همین سایت موجود است نشان از آن دارد که این نقد را تنها اینجانب وارد نمی دانم، قابل توجه فردی که با تمسخرخطاب به من فرمودند : "...تشعشعات ذهنیاتت باب جدیدی در نقد فیلم باز کرده است که همگان با خواندن آن انگشت حیرت به دهان خواهند گرفت...".

http://www.salamcinama.ir/naghd/article/40/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%D9%84%D8%A8%D9%88%D8%B1%D9%86-%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%B3%D9%85-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C-%D9%85%D9%84%D8%A8%D9%88%D8%B1%D9%86-
http://moviemag.ir/cinema/movie-reviews/iran/10491-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%85%D9%84%D8%A8%D9%88%D8%B1%D9%86

و حتی این نقد مثبت نیز به طور ضمنی به آن اشاره می کند

http://www.cinemanegar.com/articleview.php?cat=3&id=9359

حال چرا می گویم عده کثیری از ما؟؟و چه اثباتی برای این مدعا دارم...یک کلمه عرف!!
صحنه رد کردن اورژانس به هیچ عنوان نمی تواند با عرف جامعه ما همخوانی داشته باشد، چه از منظر عرف راه حلی برای خروج از بحران و چه برای زنده نگه داشتن کودکی که نفس نمی کشد، رد کردن اورژانس رفتاری عرفی-طبیعی از زوجی که از ابتدای معرفی در فیلم، آن ها را مهربان، باهوش، با برنامه، تحصیلکرده شناختیم نبوده و قابل باور نیست.

عرف چیست؟
1-به مجموعه عادات، رفتارها وباورهایی گفته می‌شود که صرفنظر از درستی یا نادرستی آن‌ها از سوی افراد یک جامعه پذیرفته می‌شود. به سخن دیگر، عرف عادت‌ها و رسومی است که عقلای جامعه آن را به طور کلی پذیرفته‌اند و آن را روا می‌دارند. یا به تعریف دیگر عرف به مجموعه‌ای از توافق‌ها و یا معیارها و هنجارها گفته می‌شود که از سوی عموم پذیرفته شده‌باشد.
بر پایه یک تعریف، مواردی شامل عرف می‌شود که:
یکم: فرد خاصی برای ایجاد آن تلاش ننموده، بل‌که جامعه آن را بدست آورده‌است.
دوم: جستجو برای شناسایی آن ضرورت ندارد، بل‌که خود آشکار و هویدا می‌باشد.
سوم: هر یک از مردم به آسانی آن را می‌شناسند و نیازی به توضیح ندارد.
منبع : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B1%D9%81

2-عرف رفتاری است اجتماعی البته هر نوع تماس افرادبشر ماهیت اجتماعی ندارد و تنها هنگامی دارای این ویژگی خواهد بود که رفتار فردبه طرز معناداری به سمت رفتار دیگران جهت گیری شده باشد.به دیگر سخن «کنش اجتماعی»نوعی حالت درونی یا بیرونی است که هدف آن، کنش یا خودداری از کنش است.کنش هنگامی اجتماعی است که برحسب معنایی که فاعل برای آن می پذیرد، با رفتارهای دیگر اشخاص رابطه داشته باشد. کنش اجتماعی به صورت مناسبات اجتماعی سازمان می یابد. مناسبات اجتماعی هنگامی در کار است که چندین فاعل کنش با هم عمل می کنند و معنای کنش هر یک معطوف به حالت دیگری است به نحوی که هریک از کنش ها متقابلا تحت تاثیر دیگری قرار دارد. با توجه به این که رفتارهای چندین فاعل کنش به طور منظم هر یک تحت تاثیر دیگری صورت می گیرند. پس به این نتیجه می رسیم که این نوع با قاعدگی ها ناشی از وجود چیز یاعامل تعیین کننده ای است. این چیز یا عامل تعیین کننده هنگامی که رابطه ی اجتماعی رابطه ای منظم باشد، «عرف» نامیده می شود.
منبع : http://www.hawzah.net/fa/Book/View/45282/26501/

و یا به بیانی دیگر :
3-ویژگی های عام فرهنگی
درمیان دگرگونی رفتار فرهنگی انسان برخی ویژگی های مشترک وجود دارند. هرگاه که این ویژگی ها در همه، یا تقربیا همه جوامع یافت شوند، ویژگیهای عام فرهنگی نامیده می شوند. هیچ فرهنگ شناخته شده بدون یک زبان از نظر دستوری پیچیده وجود ندارد. همه فرهنگها دارای شکل مشخصی از نظام خانوادگی هستند، که درآن ارزشها وهنجارهایی در ارتباط با مراقبت کودکان وجود دارند. نهاد ازدواج یک ویژگی عام فرهنگی است. همان گونه که شعایر دینی و حقوق مالکیت چنین هستند. همچنین، در همه فرهنگ ها شکلی از ممنوعیت زنا با محارم وجود دارد. انواع دیگری از انواع دیگری از ویژگی های عام فرهنگی توسط انسان شناسان تشخیص داده شده اند از جمله جود هنر، رقص، آرایش بدنی،بازیها، هدیه دادن، شوخی کردن و قواعد بهداشت.
منبع : http://www.aja.ir/portal/File/ShowFile.aspx?ID=9414718c-7498-4eeb-a149-b454acea2109

4-برای کوتاه (!) کردن مطلب به طور خلاصه میتوانید این سایت را نیز در رابطه با عرف مطالعه بفرمایید.
http://hadirabbani.blogfa.com/post/34
************************************************************************
آیا نوع دوستی رفتاری عرفی در جامعه ما هست یا خیر؟؟هر چند جواب سوال از نظر من به غایت واضح است ولی کسانی که شک دارند می توانند لینک های زیر را مطالعه بفرمایند.
1-مقاله ای که بر اساس آمارگیری در یکی از شهرهای ایران تهیه شده است و نتیجه آن نوع دوستی 75 درصدی آن ها می باشد.

منبع :
http://fa.journals.sid.ir/ViewPaper.aspx?ID=68177

2- مطالعه ای در باب ذاتی نبودن نوع دوستی ،اما توجه شما را به این جمله جلب می کنم :
"نتایج نشان می‌دهد که رفتار نوع‌دوستانه احتمالا بیشتر توسط روابط حتی انواع کوتاه آن و نه غریزه شکل می‌گیرد."
حضور سه ساعته نوزاد و در کل همسایه بودن با آن ها دلایل کافی برای انتظار نوع دوستی از این زوج می باشد.

منبع : http://isna.ir/fa/news/93102010662/%D8%A7%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%B0%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
البته پذیرش در نگه داری از کودک خود گواه کافی نوع دوستی این زوج هست.
************************************************************************
نتیجه گیری واضح از خطوط طولانی فوق این است که رفتار این زوج که با ویژگی های مثبت مهربان، باهوش، با برنامه، تحصیلکرده و عضوی از بدنه نرمال جامعه معرفی می شوند در موارد ذکر شده و به طور مشخص در رفتار با پدر نوازد و رد کردن اورژانس، رفتاری غیر طبیعی و غیر قابل قبول و مشخصا غیر قابل باور می باشد.

آیا غیر طبیعی بودن و غیر قابل باور بودن این زوج در طی داستان مهم است؟؟ تا حدودی خیر!
به عنوان مخاطب می توان از این نقایص چشم پوشی کرد و صرفا موقعیت گرفتار شده در آن را تصور کرد و با تعلیق و احیانا بازی های خوب و نیز کارگردانی موفقی که فیلم دارد با موضوع و پیام آن (!) علی رغم غیر قابل باور بودن شخصیت ها همراه شد، نقد های مثبت و جوایزی که فیلم دریافت کرده است گواه این مدعاست.

اما ایراد کار اینجاست، پیام فیلم موضوعی اجتماعی است (مسئولیت پذیری یا عدم آن!؟)، سیر فیلم به گونه ای است که می بایست مخاطب در جهت دریافت پیام فیلم کاراکترهای فیلم را باور کند و بتواند خود را جای آن ها ببیند و یا به بیانی بهترهدف فیلم و فیلمساز این گونه است.

بخشی از مصاحبه آقای جاویدی :
"می‌خواستم فیلمنامه‌ای بنویسم که بیننده را درگیر کند و رهایش نکند. وقتی نسخه اولیه فیلمنامه تمام شد دادم چند نفر خواندند و ری اکشن های خیلی خوبی گرفتم. بخشی از این تنشی که می‌گویید ارتباط مستقیمی به شخصیت پردازی و اجرای درست نقش‌ها دارد. بیننده باید آدم‌های فیلم‌تان را باور کند وگرنه همه چیز از دست می‌رود. اینکه وجود آدم‌های فیلم برای بیننده محسوس و ملموس وقابل باور باشد نکته بسیار مهمی است. هر چیزی هم که باعث فاصله‌گذاری شود دردسر ساز می‌شود. "

منبع :http://www.cinemakhabar.ir/NewsDetails.aspx?ID=77527

و دقیقا دردسر ما(!) هم از این جا شروع شد، ما شخصیت های داستان را باور نکردیم، ما باور نمی کنیم چنین شخصیت هایی چنین رفتارهایی داشته باشند و درنهایت چنان موقعیتی ایجاد شود، از نظر ما به وجود آمدن چنین موقعیتی با چنین شخصیت هایی برای به چالش کشیدن مسئله ی مسئولیت پذیری در مخاطب جای توجیه ندارد.
و مطمئنا فیلم، داستان دو شخصیت عجیب و غریب در مواجهه با پذیرفتن مسئولیتشان در مقابل مرگ خاموش یک نوزاد نبوده است.چرا که باز هم خود آقای جاویدی در مصاحبه شان فرموده اند : "تم این کار مشخصا مسئولیت‌پذیری یا به عبارتی عدم مسئولیت‌پذیری است.به هرحال ارزشی که به نظرم در جامعه ما و به خصوص در نسل‌های بعد از پدران ما به شدت کمرنگ شده همین مسئولیت پذیری است.چیزی که متاسفانه درحداقل نسل خود من به شدت کمرنگ شده است."

منبع : همان

باز هم تکرار میکنم که میتوان این موضوع را ندید و یا دید و از آن چشم پوشی کرد، همان طور که می توان آن را دید و به آن ایراد گرفت،از نظر من و تعدادی دیگر(مشخصا نه عده کثیری) از مخاطبان این موضوع چنان ایراد بزرگی است که حتی میتوان سالن را ترک کرد.

البته پرداختن فقط به این نکته فیلم با وجود ایرادات دیگر و همچنین نقات قوت دیگر در فیلم کمی عجیب است اما بازخوردهای دوستان(!) ... (!!!)

سخن آخرم این است، ندیدن این اشتباه در فیلم و لذت بردن از آن چه ربطی به ندیدن شخصیت و توهین و متهم کردن کسانی است که آن را دیده اند و آن را مهم شمرده اند؟؟
من در مقام یک مخاطب این فیلم را کوچک می بینم و شما در چه مقامی من را به عنوان یک انسان کوچک می بینید و برای من و امثال من صفات ناشایست قرار می دهید و برای آن نسخه تجویز می کنید؟؟
آقای کیای نبی تعریف سفسطه
سوفسطائیان جماعتی بودند که در زمان سقراط در یونان زندگی میکردند و ادعای دانایی میکردند. کسانی که خود را سوفیست مینامیدند در فنون مناظره و جدل و سخنوری مهارت داشتند و توان این را داشتند که طرف مقابل خود را در مباحث ساکت کنند و به قول معروف سر جایش بنشانند. حال در این راه لازم نبود که به حقیقت چنگ بزنند بلکه صرفاً میتوانستند با حربه های مختلف از جمله حملات شخصی، استفاده از ابزارهای روانی، فریاد زدن، استفاده از واژگان زیبا و قلمبه سلمبه و عوام پسند در هر بحث حتی اگر دانشی نسبت به آن نداشتند پیروز شوند.
این افراد را همین امروز نیز میتوان دید، کسانی که علاقه ای به حقیقت ندارند و سعی نمیکنند که از حقیقت دفاع کنند بلکه با هر انگیزه ای سعی میکنند با هر ابزاری که میتوانند از آن دفاع کنند و مخالفان را با استدلال نما های خود شکست دهند.
منبع :http://www.1doost.com/posts/13764/%D8%B3%D9%81%D8%B3%D8%B7%D9%87%20%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F%20.htm
البته ... دیدن ادامه ›› میتوانید این مقاله را نیز مطالعه بفرمایید :
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37723
با توجه به این نوع از مغاطله :
انکار مقدم: از درستی P آنگاه Q نتیجه بگیرید که اگر P برقرار نباشد Q نیز برقرار نیست. مثلاً: اگر من در انتخابات آمریکا شرکت کنم آنگاه یک شهروند آمریکایی هستم. من در انتخابات آمریکا شرکت نمی‌کنم، بنابراین من یک شهروند آمریکایی نیستم. در حالی که یک شهروند آمریکایی می‌تواند انتخاب کند که رای بدهد یا نه.
شما اینگونه سفسطه کرده اید :
بردن فرد بیمار به مرکز درمانی یک رفتار طبیعی است، من رفتارشناس نیستم پس نمی دانم که فرد بیمار را باید برد به مرکز درمانی یا نه!!
و در پی آن بیش از 15 خط مغاطله نوشته اید.
چند بار در سخنان خود تضاد دارید!جایی در مباحته مان گفتید که این زوج قرار است یک زوج طبیعی باشند و در جای دیگر گفته اید قرار نیست نرمال باشند و چندین مثال از فیلم هایی که قهرمانشان غیر طبیعی بوده است آورده اید.
که این نوع از مغاطله را :
تمثیل ناروا: در بیشتر تمثیل‌ها وجه مشابهت دو پدیده ذکر نمی‌شود و استنباط آن بر عهده مخاطب گذاشته می‌شود. نمونه: «دولت هم مانند یک خانواده نمی‌تواند بیشتر از درآمدش خرج کند»؛ اما این تشابه درست نیست، زیرا دولت تسلطی بر سیستم اقتصادی خود دارد که خانواده چنان تسلطی ندارد و مثلاً می‌تواند نرخ سود قرض‌هایش را در یک سیاست پولی تغییر دهد، اسکناس چاپ کند و...
و همچنین بیشتر مثال های شما از این نوع مغاطله :
اهمال در شرایط قیاس: اهمال در شرایط قیاس آن است که شرایط انتاج و قواعد استنتاج را رعایت نکنند و مثلاً از ضروب عقیم، نتیجه بگیرند یا جایی که نتیجهٔ قیاس جزئی است، نتیجهٔ کلی استنتاج کنند. همچنین است رعایت‌نکردن شرایط حد وسط که قیاس سفسطی تولید می‌کند.
شکستن پا برای کنکور در مقابل مرگ یک انسان در مقابل یک سفر از نمونه آن است، هر چند در بدترین حالت میشد یک نفر بماند و یک نفر برود!
"کیارش پامیشم میام میگیرم میزنمت آآ..." این جمله در ابتدای یکی از نظرات من در طی حرفایمان گفته شد که با همان سفسطه عدم آشنایی به رفتار شناسی آن را اینگونه پاسخ دادید.
"شما با روح لطیفتان که متاثر از مرگ یک نوزاد است تحمل خود را از دست میدهید و از سالن خارج میشوید اما تاب حرفهای من را ندارید و بابت سخنان من میخواهید مرا بزنید و روح لطیفتان تبدیل به روحی خبیث میشود!! :)) این هم تناقض رفتاری شماست که به من بیشتر ثابت میکند انسانها در شرایط خاص خودشان واکنشهای خاص از خود نشان میدهند."
شاید من اشتباه کرده باشم که خود را بعد از طی این مدت و بودن در مباحثه های به ضم من کافی و بودن در شوخی های یکسان با شما در حد گفتن این شوخی نزدیک دانسته ام، اما مطمئنم شما می دانستید که قصد من صرفا شوخی و فرار از فضای جبهه گیری است، و نیز گفتن این جمله "دلم نمی خواد خودم درگیر تله های بحث و جدلت کنم کیارش جان..." نشان از باور من به این است که شما دقیقا می دانید منظور من چیست اما از آن طفره می روید، که آن نیز اشتباه بود و باز هم از این منشا میشد که خود را به عنوان دوست به شما نزدیک می دانستم!
البته در بعضی موارد نیز کلا حرف های مرا تحریف نموده اید :
"چه شما همذات پنداری کنید چه همذات پنداری نکنید محتوای این فیلم مسئولیت پذیری و قدرت تصمیم گیری درست است و هیچ ارتباطی به مسائلی چون همذات پنداری ندارد."
کجا گفته ام که موضوع فیلم همذات پنداری است؟
در مورد ژن خودخواهی که مطرح نمودید، کیای نبی مغاطله زیر:
تعمیم ناروا: تعمیم ناروا در واقع نوعی از استقرای ناقص است که با آن کسی از چند نمونه محدود یا غیرمتعارف، حکمی کلی صادر می‌کند؛ در حالی که آن نمونه‌ها کم یا نامتناسب هستند.
بنابراین چون ژن خودخواهی وجود دارد تمامی صفات اخلاقی مانند محبت، وفا، مسئولیت پذیری، ایثار و ... توهمات بشری هستند.(!!!!)مسلما نه، و این ژن در جریان اولیه فیلم نقش ندارد شاید رفتار زوج در پایان بر اساس آن توجیه شود ولی نه در مورد رد کردن اورژانس کیای نبی(!!!) نه، توجیه نمی شود.
"در ثانی بنده دارم با دلیل و ارائه مثال به شما میگویم که چرا سخنتان اشتباه است. پذیرفتن یا نپذیرفتن آن بر عهده خود شما میباشد. همینکه در بحث عصبانی میشوید و کنترل خود را از دست میدهد نشان میدهد برای نظرات خود دلایل متقن ندارید. بنابراین به شما پیشنهاد میکنم به جای عصبانیت سعی کنید همواره در جستجوی حقیقت باشید نه اینکه از خودتان حقیقت بسازید.
شما وقتی میبینید دلیلی برای حرفهایتان ندارید و دارید توسط من قانع میشوید گمان میکنید اینها تله هایی است که من بر سر راه شما نهاده ام که خدایی ناکرده علاقه ای در دل شما نسبت به این فیلم ایجاد کنم!!"
با خواندن انواع دیگر سقسطه در سایت زیر خودتان نوع مغاطله تان در نوشته خود که در بالا آورده ام را بیابید.
البته می توانید یافتن آن را به حامی معنویتان نیز بسپارید کیای نبی!!؟
منبع :http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%84%D8%B7%D9%87
به هر حال مطالعه آن شاید بتواند در مباحثه های موفق آینده شما موثر باشد.
هیچ گاه فیلم را مقایسه نکردم و برای حرف خود از فیلم های دیگر نمونه نیاوردم،ایراد خود را بازگو کردم ولی واقعا این رفتار شما را نمی فهمم!!
و در پایان بدون غرض می گویم در گفتارتان با دیگران قضاوتتان از آن ها را برای خودتان نگاه دارید!
۰۶ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید