دکتر قطب الدین صادقی
دکتر رحیم عبدالرحیم زاده
مینا صهبایی
علی ژیان
علیرضا خان احمدی
احمد جعفری
ندا هرندی
آریان رضایی
حسین سبزیکاریان، هومن جواهرکار
آرش روستاییان
مختار اصغری
"عروس باران" اسطوره ای است که در مناطق کردنشین کشور رواج داشته و بر مبنای آن زمانی که خشکسالی بوجود می آمد، اهالی آن منطقه، عروسکی را به شکل صلیب در ست کرده و مراسم آیینی آن را برگزار می کردند. اگر باران می بارید عروسک را تکه تکه می کردند و برای تبرک در خانه ها پخش می کردند
از آنجا که مردم آن زمان نباریدن باران را دلیلی بر گناه کار بودن خود می دانستند، در آیین نمایشی و در تمنای باران، عروسک عروس باران را در آبِ نزدیک ترین رودخانه رها می کردند .
نمایش «مونو عروس باران» که بر اساس اسطوره ی عروس باران و در قالب افسانه ای سمبولیک نوشته شده است روایت تراژیکی است از تنها عروس باران که دست تقدیر، مرگِ او را در آغوش رودخانه ی وحشی رقم می زند.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
hamegi khaste nabashid...lezzat bordam...azinke dar kenare inke afsanehaye keshvaremuno yad migirm mitunim az zibaee bazi faza ham lezzat bebarim...chizi ke kamtar tu namayeshaye alan mibinim...bazam khaste nabashid...
خیلی کار جالبی بود. موسیقی سر جاش بود, لباس آقای رضایی هم خوب بود. یه نکته جالب داشت, گریم ایشون که نقاب سیاه رنگی بود به علت تعریق مثل بارون از صورتشون جاری شده بود. تماشاگری که کنار من نشسته بود در شگفت بود که این ویژوال افکت از کجا پدیدار شده. جالبه زمانی متوجهش شده بود که داستان رسیده بود به تبخیر شدن قطرات باران بر اثر برخورد با تن عروس باران, حق داشت تعجب کنه, خسته نباشید.
یه نکته در مورد متنی که آخر نمایش آقای رضایی خوندند:بمونید و کار کنید مهم اینه که هر کس به وظیفش عمل کنه, امروز اینجوری شده که یکی وظیفش تخریبه و یکی ساختن. این کار مثل خیلی از کارهای دیگه علاقه شدید می خواد. من فقط این نکته رو بگم. هفته پیش نمایش باغ آلبالو و ادیپوس رو دیدم. به جرئت میگم بعد از نمایش شما به مراتب حس بهتری داشتم تا این دو اثر.
nemishe kario ba kare dige moghayese kard....ama inke in kar kare kheili khubi bud shaki nadaram...va inke odipoos aslan mano razi nakard ham shakki nadaram ;)ama bazam moghayese nemishe kard
چرا نشه کار ها رو با هم مقایسه کرد؟؟؟ من به عنوان مخاطب از بین کارهایی که در یک سال در حوزه تئاتر کشور انجان میشه تعدادیشون رو میبینم و تعدادیشون رو نمیبینم. از اون تعدادی که دیده نمیشه بخشیش بر می گرده به این که در مقایسه با کارهای دیگه نتونسته نظر من رو جلب کنه. البته شیوه نگارش, طراحی لباس و اجزای دو اثر رو طبیعیه که نمیشه با هم مقایسه کرد و اگر با دقت بیشتری نظر بنده رو خونده بودید متوجه میشدی که من از واژه "حس" استفاده کردم. اگر متنی که آقای رضایی در پایان نمایش خوندن رو شنیده باشید متوجه منظور من از این مقایسه میشید.
من از تماشای هر دو اثری که نام بردم لذت بردم ولی اگه پایان سال پیکارت نظر سنجی گذاشت که کدام تئاتر, بهترین تئاتر سال 92 است, عروس باران این دو اثر رو در انتخاب من حذف خواهد کرد.
بله درسته حق باشماست...موافقم...اما من هم منظورم چیز دیگری بود...هردو یک مطلب مد نظرمون هست....
متن آخری که آریان عزیز خوند رو هم شنیدم...بله...موافقم
اما اون دو کاری که نام بردید حتی احساس خوبی هم به من نداد...اما منو عروس باران واقعا خوب بود...بدون شک از اول سال تا الان بهترین بود....