احمد درخشان، ساعد سهیلی، داود عین آبادی، سمیه سیروس مقدم، ارجاسب احدی، مهیار آبروان، مهتاب دستکزن، احمد جوشن، سید جلیل علوی، سید محمد علی حاج پور، قربان نجفی.
میثم ریاحی
ستار اورکی
حسن ایوبی
سید رحمان محمدی
احسان نوبخت
حسین ابوالصدق
محمد علی محمدی، سید سعدی
اردوان زینی سوق
سید رضا محقق، ابراهیم اصغری
پریسا ایمان پور
بردو نوجوانی است که پدر خود را از دست داده است و به همراه برادر و مادر خود به تنهایی زندگی میکنند. بردو بخاطر این که بتواند زندگی خود را سر و سامان دهد راهی سفری میشود که طلب پدر خود را از نصیر بگیرد که در میانه راه در گیر اتفاقات ناخواستهای میشود...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نیکان نصاریان (سایت ماهنامه سینمایی فیلم):
از لحاظ بصری فیلم بیش از حد یکنواخت است و جلوة تصویریاش برای مخاطب خستهکننده به نظر میرسد. کل زمان فیلم در کویر و بیابان میگذرد و تغییر زوایای دوربین و تنوع دادن به نماها در چنین فیلمی اهمیت زیادی دارد که این نکته چندان مورد توجه فیلمساز نبوده است. شخصیت اصلی (بردو) در رفتارش دچار تناقضی آشکار است؛ یعنی در سکانس اول با یک خواب بد دربارة مرگ مادرش بیدار میشود و همان روز هم حال مادرش به هم میخورد و رو به موت میرود، اما در ادامهی داستان میبینیم که ناگهان بردو پنج روز مادرش را به حال خودش رها میکند و پی کارش میرود. در نهایت معلوم نیست بردو چه روحیهای دارد که از یک طرف آن همه دردسر را به خاطر مادرش تحمل میکند و از طرف دیگر مادر نگرانش را به حال خود رها میکند و حتی یک خبر هم به او نمیدهد. در کل داستان فیلم برای یک روایت یک ساعته کفایت میکند و بضاعت لازم برای تبدیل شدن به یک اثر سینمایی نود دقیقهای را ندارد.
شروینه شجریکهن (سایت ماهنامه سینمایی فیلم):
فیلم داستان سادهای دارد که پایانش قابل پیشبینی است؛ از ابتدا میتوان حدس زد که روستاییهای سادهدل چه سرنوشتی خواهند داشت و عاقبت شخصیتهای بدجنس به کجا میرسد. تأثیرگذارترین عنصر فیلم، مایههای عاطفی آن است که مهمترین جلوهی آن، رابطهی بین مادر و پسران نوجوان است که تلاش میکنند با کمترین امکانات مادر را به زندگی برگردانند. طبیعت سرسخت و انعطافناپذیر به عنوان یک عنصر مهم فراتر از جنبة تصویری در فیلم نمود دارد و بر سیر وقایع اثر میگذارد. محیط خشن اطراف به هیچ عنوان با نوجوانی که میخواهد با تقدیر بجنگد و مادرش را نجات دهد سر سازگاری ندارد و همین محیط خشن و سرسخت نوعی کلافگی به مخاطب منتقل میکند که نظیر آن در رفتار شخصیتهای فیلم هم دیده میشود. از این جهت فیلم از فضا و محیط شکلگیری داستان به عنوان یک ابزار مهم برای انتقال احساسات و عواطف به مخاطب استفاده میکند. فیلم ریتم یکنواخت و آرامی دارد و چون داستان هم فراز و نشیب خاصی ندارد، دغدغه و تنش چندانی در مخاطب ایجاد نمیشود که نگران آینده باشد و سیر وقایع را با جدیت دنبال کند.