در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم اتاق تاریک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:56:50
فرهاد و هاله فصل جدید زندگی خود را آغاز کرده اند و این سرآغاز تغییرات دیگری است که آنها را در مواجهه با مسایل جدیدی قرار می دهد.

گزارش تصویری تیوال از اکران خصوصی فیلم اتاق تاریک / عکاس: آرمین احمری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از اکران مردمی فیلم اتاق تاریک / عکاس: آرمین احمری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست پرسش و پاسخ فیلم اتاق تاریک / عکاس: پریچهر ژیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست فیلم اتاق تاریک در دو قدم تا سیمرغ / عکاس: سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این که کارگردان دست گذاشته روی موضوع حساس و مهم کودک آزاری فی نفسه بسیار قابل تقدیره. اواسط فیلم هاله به فرهاد می گه که از حامد (بچه برادرش) ... دیدن ادامه ›› پاک تر وجود نداره یا در مورد پیمان (که با دختر همسایه هست) می گه که ادم درستیه نمی تونه کار اون باشه اما در انتهای فیلم می بینیم که قضاوت های هاله اشتباه از آب درمیان. این نشون می ده که اصلا نمی شه به ظاهر یا حتی حرف زدن آدم ها نگاه کرد و برمبنای اون قضاوت کرد.
این که در انتهای فیلم مشخص شد واقعا اتفاق خاصی برای بچه نیفتاده به عیار فیلم اضافه کرد به نظرم چون کل فیلم مخاطب مدام با شک و تردید به همه نگاه می کنه و دنبال کشف حقیقت و در واقع کشف مجرمه در حالی که جرمی اتفاق نیفتاده. این وسط به خاطر یک ظن بی جهت روابط آرام یک خانواده با خودشون و اطرافیانشون متشنج می شه و نشون می ده که وقتی مشکلی برای کسی پیش بیاد همه چقدر می تونن آسیب ببینن.
همین طور این مسئله مطرح می شه که بچه از محیط متشنج خانه و رفتار غیر اصولی والدین چقدر می تونه ضربه ببینه. دو تا برداشت می شه داشت: اول این که بچه به شب ادراری و درد شکمی عصبی دچار شده به خاطر این که مدام بهش گفته بودن بدنتو فقط باید پدر و مادرت ببینن و اگه کس دیگه ای ببینه عیبه (عین کلمات فیلم) و بعد از این که پگاه مجبور می شه بچه رو بشوره و ناچارا بدنشو ببینه بچه عذاب وجدان می گیره و به هم میریزه. و دوم این که به خاطر داد و بیدادهای مادرش و نوع تنبیهی که اعمال می کرد (انداختن در اتاق تاریک) و از کوره در رفتن های ناگهانی پدری که همیشه مهربان بوده بچه دچار استرس شده.
بازیگر خردسال فیلم خیلی طبیعی و شیرین بازی می کرد و واقعا دست مریزاد داره. زوج بیات و سهیلی زیاد به هم نمیومدن و قابل باور نبودن.
در نهایت هم مشخص شد که پدر چون تجربه بدی در بچگی داشته به این موضوع حساس شده و در واقع یک جور برون ریزی براش اتفاق می افته.
دیالوگ "مردم دیوونه شدن. اینجا دیگه جای موندن نیست" خیلی از کار بیرون زد. بعدتر هم دیگه بهش پرداخته نشد. با توجه به جهان شمول بودن مسئله کودک آزاری گنجاندن این دیالوگ در فیلم بی معنی بود.
چون جرمی اتفاق نمی افته فیلم راهکار هم ارائه نمی ده اما بهتر بود نحوه مواجهه درست با این موضوع هم نشان داده می شد. بالاخره پدر و مادر باید بچه رو آگاه کنن و بهش هشدار بدن که کسی غیر از اونها نباید بدنشو ببینه یا این کار باعث به هم ریختن بچه می شه (وقتی در شرایط کاملا عادی یک نفر مجبور بشه بدنش رو ببینه) چون قدرت تحلیل و جداکردن موضوعات رو از هم نداره و فقط جمله والدینش یادشه؟
و این که چرا کل فیلم بر مبنای تجاوز به کودک بنا شده اما در انتهای فیلم و آن هم تنها با یک دیالوگ مشخص می شه که قربانی واقعی دختر همسایه بوده است؟! آیا نباید یک کلیدی کدی چیزی به مخاطب داده می شد؟ نتیجه گیری فیلم با چیزی که ارائه داد در یک جهت نبود و این نوع رو دست خوردن برای مخاطب اصلا جذاب نیست.
فیلم ملغمه ای از موضوعات مختلفه مثل کودک آزاری و تجاوز- تساوی حقوق زن و مرد- حمایت از حیوانات و به طور مشخص سگ - ازدواج مرد با زنی بزرگتر از خودش و... در نهایت هم چون فرصت نمی شه به همه شون برسه الکن می مونه..
سپهر این را خواند
آذرمهر، امیر مسعود، زهره مقدم، نرگس، جهان، الهه و Catchawave16 این را دوست دارند
الهه جان فکر کنم گزینه افشا رو بزنید بهتر باشه ممنون
۲۲ اسفند ۱۳۹۷
اضافه شد عزیز :)
۲۲ اسفند ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فراموشی ، آزادی ست .
این جمله را هر روز به خودم که کشان کشان ، خودش را حوالی زندگی می چرخاند ، میگویم و دو وجب آنطرف تر ، باز ، پاهایم به گذشته سُر می خورد ... هر کسی ، روزی ، از چیزی خواهد گریخت بی آنکه بداند همچون جنینی در بطن روزگار ، با بند نافی بدان متصل است ؛ تا اتفاق بیفتد .
حالا خوب میدانم هر انسانی ، روزی اتفاق خواهد افتاد ، بی رویا ، بی سایه ، حوالی همین زمین ...
حکایت ِ همان جوخه اعدامی ست که در دوسوی هفت تیرش ، یک نفر ایستاده است ؛ آرامش گرگ و میش آسمان را برهم میزند و آن یک نفر اتفاق می افتد ؛ بی رویا ، بی ...
با اینهمه فردا روز دیگری ست ؛
شاید کسی بیاید ،
نام مرا بداند
و نشانیِ تو را .
#مارال_بنی_هاشمی
#نترس_و_بگو
فیلمی که ارزش دیدن داشت. بازی ها خوب بود. موضوع ارزشمند، جلوه های ویژه نسبتا قوی. فیلمبرداری عااااااالی
فهیمه تردست، شکوه حدادی، رضا غیوری، سپیده و حسین این را خواندند
celine و نرگس این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید