با توجه به مشاهداتی که در طول زندگیم در حوزه رفتارِ افرادِ جامعه و تاثیراتش بر زندگی خودشون و دیگران داشتم ، متوجه شدم پرداختن به این شاخه (تئاترتراپی/تئاتر مشارکتی) چقدر میتونه برای افراد مفید باشه و اونها رو متوجه کنه که درصد بالایی از مشکلات زندگیشون در واقع وجود نداره ! و این تصویر واهی از مصائب براشون به مرور ساخته شده .
از این رو کنجکاو شدم به تماشای این نمایش بنشینم
اما بنظرم جدای از اهمیت تولید این قبیل نمایشها ، این که روی نمایش چقدر کار کارشناسی صورت گرفته و بعد به صحنه رسیده مهمتر هست و من فکر میکنم کار شما _ضمن احترام به دغدغهمندیتون نسبت به حال مردم_ بیش از اندازه مینیمال و به لحاظ ایجاد بستر لازم برای وقوع کاتارسیس ضعیف عمل میکنه
نه فقط بلحاظ فرم و ساختار کلی و بازی بلکه از حیث متن و مضامینی که به آن پرداخته شده از دید من سطحی و دم دستی عمل شده (اگر بداههست دیگه بدتر)
نکتهای که اینجا پررنگ میشه "میزان کار کارشناسی کافی" از دید ماست که خب هر آدمی دیدگاه خودش رو نسبت به کلمه "کافی" داره و از دید من این کافی نیست مگر این که مدعی کاتارسیس یا تئاترتراپی نباشید که در اون صورت کسی خوشش نمیاد یه پولی بده و بره به درد دل "مثلن مردم"
... دیدن ادامه ››
گوش بده !
سوال میکنم : در نمایشتون چه جذابیتی برای افرادی که مضامین مطروحه شامل حالشون نمیشه وجود داره ؟؟؟
چه بستری فراهمه که افراد به واسطهی اون روزنههای بستهی منتهی به دالانهای تاریک روانشون رو باز کنن؟
مخاطبی که به این باور رسیده که این بستر براش فراهمه که حرف بزنه و شنونده داشته باشه وقتی بهش فرصت حرف زدن داده نمیشه (بعد از تمام تلاشی که میکنه که حرف بزنه) با چه حالی میره خونه ؟؟
ببینید اتفاقا من فکر میکنم شیوهی شما در مواردی ممکنه برعکس عمل کنه و شخصِ نیازمند به تراپی رو در برابر تراپی مقاوم کنه !
جناب یاری فرمودید که برای این کار خیلی ترور شدید ، من قصدم ترور نیست و اتفاقا تحسینتون میکنم که دغدغهی مردم رو دارید و فقط نظر شخصیم رو عرض کردم امیدوارم بدرد بخوره
همینطور یه جمله فرمودید که از کار شما حمایت نمیشه و در تهران دیگه کار نمیکنید "با این وضع" !!!
جناب یاری همین تهران چراغ تئاتر این کشور رو روشن نگه داشته کملطفی نفرمایید ،، شاید تغییر باید جای دیگری رقم بخوره
با آرزوی موفقیت روزافزون