«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با همچین موقعیتی و این تعداد بازیگر سرحال، انتظار داشتم بیشتر خنده دار باشه و کمتر کِش دار. این شاید بیشتر به متن برمیگرده (و چیزی که من میخواستم ببینم) تا به کارگردانی. آخرش میفهمیم که قرار بوده اصلا ارتباطی بین دو گروه شکل نگیره، ولی فکر کنید "میگرفت". فکر کنید اوضاع از این بغرنج تر هم میشد، که جزئیات شخصیت هر کدوم که بارها هم تکرار میشدن جلوی هم قرار میگرفتن (مثل صلیبی که دست ژاندارک بود، یا ورق بازی که مردها بهش مشغول بودن) و شاید از این خنده های هوشمندانه تر - یا نقد اجتماعی گویاتری - تولید میشد، به جای تغییر لحن های عجیب آخر کار (مونولوگ ها با اون نور آبی).
در کل احساس یک "پرده ی اول" رو داشت تا برسه به پایان بندیش (و متوجه پس و پیش زمانیش و منظور کلیش بشیم)؛ و در این حین تماشاگرای اطرافم هم واضحا با کار آن و آف میشدن، چون آماده بودن به ریزترین اشاره ها بخندن ولی به مضامین مهم ترش واکنش نشون نمیدادن.
به امید دیدن کارهای بهتر از همین گروه!
روانپریشی زنان و مردان جامعه
آسایشگاه روانی همیشه نقطه آخر آدم هایی است که نتوانسته اند با زندگی در جامعه مدرن و آشفته خودرا تطبیق دهند و سیم های مغزشان توانایی تحمل ناملایمات و اضطراب های دنیای بیرون را ندارد و ناچار شدند تا بستری شوند ودرمان های دارویی برای آنها انجام شود. آدم هایی که اکثرا مشکل ارتباط دارند هویت جنسی شان را نمی دانند و روابط زناشوئی شان هم ناکارامد و ناسالم است.
این نمایشنامه اثری است برای بیان معضل زنان و مردان روانپریش که هویت خود را در مقابل یکدیگر می یابند و از حضور دیگری و گفتگوی سالم و سازنده می هراسند و آسایش یا همان پاراسایش خود را در نبود طرف مقابل می بینند و بر طبل جنگ می کوبند. زنان و مردانی که خیال پرداز و رویابین هستند و از واقعیت فرار می کنند و در خیالشان با مرد و زن ایده آل خود گفتگو می کنند و رابطه دارند.