در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش پاره های ساده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:16:15
امکان خرید پایان یافته
۲۰ اردیبهشت تا ۰۲ تیر ۱۳۹۶
۲۱:۳۰  |  ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
خاطرات روزانه دختری به نام مهرناز در ۱۳ روز نوروز است. در این روزها روابط و برخورد مهرناز با آدم‌های مختلف روایت می‌شود.

راه های ارتباطی با تئاتر باران: سایت اینستاگرام کانال تلگرام

گزارش تصویری تیوال از نمایش پاره های ساده / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان فلسطین، پایین تر از خیابان انقلاب، پلاک ۲۹۲/۱
تلفن:  ۶۶۱۷۶۸۲۵، ۶۶۱۷۶۸۱۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
((ناقص سازی واقعیت های پاره))

*در این نوشته به بخش هایی از داستان نمایش با خوانش نگارنده اشاره شده است.

در "پاره های ساده" ، قرار است از بازخوانی دستنوشته های زنی،با فرازهای زندگی و شخصیتش آشنا شویم. نمایش ظاهرا در قالب واقع گرایی قصد طرح دغدغه های بخشی از طبقه ی متوسط شهری را دارد.در ابتدا صدای مرد راوی توضیح می دهد،نویسنده ی نمایش،یابنده تقویم حاوی نوشته های زن ناشناسی است به نام مهرناز که فقط سیزده روز نوروز را در تقویمش یادداشت کرده و نویسنده تصمیم گرفته آنها را به شکل این نمایشنامه بنویسد. صدای راوی در ابتدای هر روز/بخش نمایش از اولین روز فرودین به بعد، درباره موقعیت ها و افرادی که با زن در ارتباط هستند و وضعیت ذهنی و روحی اش به تماشاگران اطلاعات و توضیحاتی می دهد.
انتخاب راوی دانای کل توضیح دهنده،(با اجرا و صدای نامتناسب)،البته شیوه نو و بدعت گذاری برای نمایش تلقی نمی شود. اما فارغ از این شیوه سهل گیرانه ی اجرایی که ظاهرا با هدف تمرکز بیشتر بر مضامین و داستان ها انجام گرفته، به نظر می رسد انتخاب موضوع(های) طرح شده در پاره های ساده، در نوع خود قابل ... دیدن ادامه ›› تامل است،اگرچه خوانش و پرداخت پدیدآورندگان نمایش،نسبت به شخصیت زن مستقل و مدرن جامعه امروزی،ذیل نگاه کلیشه ای و مردساخته بوده است بدین معنا که تصویر این گونه شخصیت به طور کامل نسبت به واقعیت های موجود در جامعه،مخدوش و ناقص سازی شده است.
مهرناز دختری که در آپارتمان مستقل خود زندگی می کند،شوهر و فرزندی ندارد.از استقلال اقتصادی برخوردار است و ظاهرا سنتی نیست.در هر روز از تعطیلات نوروزی از حس و حال و روابطش با افراد دیگر نوشته است به وسیله آنها قرار است با بخش هایی از گذشته اش ،ویژگی های شخصیتی،اعمال و رفتار و خواسته هایش آشنا شویم. در مواجه با خدمتکارش، برادرش،زن همسایه، فالگیر، دوستانش، عشق قدیمی اش که حالا دیگر متاهل است،خواهر کوچکترش مریم و نادر، مردی که بی دریغ مهرناز را دوست دارد و حتی لباس هایش را برایش اتو می کند.
در قرائت لایه ی بیرونی نمایش و به دور از قضاوت های سلبی و نرماتیو(هنجارمحورانه)، تصور می شود با تصویر متفاوت و قابل اعتنایی از شخصیت زن مواجه ایم چراکه در ابتدا به نظر می سد با الگوهای هنجار و رایج،نسبتی ندارد اما در ادامه، استراتژی و درون مایه اصلی نمایش در تضاد کامل با چنین رویکردی قرار می گیرد.
در "پاره های ساده" با روایت محافظه کارانه و مردمحورانه ای مواجه ایم که کلیت زیست و زندگی شخصیت زن محوری اش را صرفا در گرو بازخوانی مردان دیگر و مسایل عاطفی قابل تعریف می داند. به عبارت دیگر تمام مواردی که به عاملیت،استقلال شخصیتی،عاطفی و فردی(و نه لزوما جنسیتی)مهرناز در فضای اجتماعی و عمومی دلالت می کند، حذف شده است. مرد راوی در ابتدا می گوید در سررسید پیدا شده بر نیمکت پارک، فقط نام صاحب آن و گروه خونی اش نوشته شده بود و جلوی عنوان شغل و حرفه خالی بود.بدین ترتیب بخش اجتماعی و قسمت مهمی از هویت فردی شخصیت حذف شده است.
در طول نمایش به واسطه ارتباط با آدم های مختلف،مسایلی مطرح می شود. مساله بزرگتر بودن همسر برادر در آستانه ی طلاق مهرناز،پروبلماتیک می شود یا از طریق دوستش، نگاه شی واره به مردان طرح می شود.در این بین متوجه می شویم مهرناز در دوران دانشگاه،پسرمورد علاقه ی دوست دیگرش را قر زده یا اخیرا با دادن شماره تماسش به فروشنده عطر،در خرید تخفیف بالایی گرفته است! درکنار همه این اتفاقات تمامی فعالیت و سرگرمیهای فکری مهرناز، به حل جدول کلمات متقاطع خلاصه شده (آن هم با کمک فکری نادر). به طور کلی اینطور به نظر می رسد او که تحصیلات دانشگاهی هم دارد و در دهه سوم یا چهارم زندگی اش قرار دارد اساسا حاضر به فکر کردن و جستجو نیست.
درهیچ کجای نمایش اشاره ای به توانای های مرتبط با فعالیت های فکری و اجتماعی مهرناز نمی شود. با وجود نکاتی کم رنگ در رابطه با مساله انتخاب و خواست زنانه در نمایش ،اما کلیت آن به طرز محافظه کارانه ای از پرداختن و ورود به حوزه فکری و وجه آگاه و فکور و کنشگر این زن طفره رفته است. مخاطب به جز درگیری های عاطفی و تمرکز بر روابط شخصی و هپروتی شدن و استفاده او از جاذبه اش برای اغوا و نیز حل جدول باکمک فکری یک مرد و البته انفعالش، وجه دیگری از این زن متصور نیست.
آیا این حذف عقلانیت وتفکر در شخصیت خودآگاه یا ناخودآگاه،ریشه در نگاه مردساخته و زن ستیزانه نمایشنامه نویس(مهدی میرمحمدی) ندارد؟ آیا نمایش به شکل خطرناکی با تخریب شخصیت مستقل در قالب خصوصیات بعضا منفی این زن،قصد یکسان سازی و نفی دیگر شخصیت های زن مستقل اجتماع را دارد؟ آیا اساسا استقلال و مدرن بودن را با چنین ویژگی های همانند می داند و در صدد نفی آن برآمده؟
بسیاری از متفکران و نویسندگان برابری طلب معتقدند،"جامعه مردمحور سعی می کند زن را به فضای خصوصی عقب براند و فعالیت¬های او را محدود به روابط شخصی،احساسی و جسمی نماید." رویکردی که دقیقا در این نمایش به کارگرفته می شود. اندیشمندان حوزه مطالعات زنان معتقدند، "زن پیشرو و مستقل امروز تعاریف مردساخته از زنانگی را که زنان را زندان فرهنگ خود کرده است و به زنان یاد می دهد که با توسل به ناز و عشوه و اداهای غیرعادی و تظاهرات جنسی در زندگی اجتماعی از بدن خود به عنوان اسلحه برای فریب و از راه به در بردن دیگری استفاده کنند،در هم می شکند." این رویکرد ناقد کلیشه های حیله گر، افسونگر ، فتنه انگیز که ساخته فرهنگ مردسالار است، مبارزه می کند.
در رابطه با مریم خواهر کوچکتر هم که قرار است نمونه جسورتر مهرناز در نسل بعدی اش باشد،نوع پرداخت،کاملا گذرا و سطحی است. مادر آنها در خانه سالمندان به سر می برده در همان تعطیلات در تنهایی می میرد.سهم ارثش را فقط برای مریم باقی گذاشته است. تا مدتها از مریم خبری نبوده،حالا با کوله اش به خانه مهرناز برگشته است.مریم از خانه فرار کرده بود. خودش می گویدبه شمال رفته، کار پیدا کرده، عاشق شده، از یارش جدا شده به تهران برگشته و مجبور به تن فروشی شده .ماجراهایش دروغ یا راست خودش می گوید بزرگتر شده و تجربه های تلخ پخته اش کرده است.حالا برگشته و به دنبال نخود برای پختن آش روز سیزدهم نوروز است! رئالیسم در تئاتر روایت سطحی از رویدادهای واقعی نیست بلکه شناخت عمیق از آن رویداد و نمایش درست و واقعی روابط و مناسبات آن قلمداد می شود.
این نوشتار به هیچ وجه نافی وجود شخصیتهای احتمالی مشابه در سطح اجتماع نیست بلکه به یکسره انگاری و بازتولید نگاه نابرابر به طور تمام و کمال در قامت یک نمایش در عرصه اندیشمند و پیشروی تئاتر نقد و اعتراض دارد.قطعا یکی از وظایف مهم تئاتر اکتشاف معناهای جدیدی از انسان بودن است نه محدود کردن آن.

امیدوارم ذوزی برسه که فیمینیستهای ایرانی درک کنند که با داشتن نگاه افراطی و غیر واقعی و ابرانسانی به زنان نه تنها کوچکترین کمکی به اونها نمیکنن بلکه پروسه دستیابی به حقوق برابر رو کندتر و دست نیافتنی تر میکنن..... بخاطر همین نگاه غیر منعطف و شدیدا شعاری که در بین فیمینیستهای مجازی ایرانی شکل گرفته ، در دنیای واقعی تاثیرات بشدت محدود و کم اهمیت داشته اند(برخلاف غالب فیمینیستهای کشورهای توسعه یافته که در همراه کردن مردم و برانگیختن نیاز به تغییر مناسبات غلط مردسالارانه شدیدا موفق بوده اند)....چندین سال پیش یکی از فعالترین و پرلایک ترین! فیمینیستهای مجازی در فیسبوکش نوشت : بوق زدن پشت سر راننده خانمی که چون داره بادموبایل حرف میزنه اروم میره (و خیابونو بند اورده) از مصادیق بارز خشونت علیه زنان هست!!! لابد تصور میکنید که با توجه به حجم بلاهت و وقاحتی که در فتوی مذکور بوده با اعتراض همفکران خودش هم مواجه شده، اما برخلاف انتظار باهاش همدلی کردند و عده ای هم فتوی های مشابه دادن...! بهرحال فیمینیسم هم وث خیلی چیزای خوب دیگه وقتی به ایران رسید معنا و کارکرد خودش رو از دست داد و از ناحیه دو گروه متضاد دچار بدفهمی قرار گرفت
۱۱ خرداد ۱۳۹۶
جناب دانش به نکته بسیار مهم و خوبی اشاره کردید. به امید اینکه روزی برسد که کمی به مسائل جدی تر و نه از سر تفنن و یا به سبب میل به ابراز وجود (که البته تا حدی از این میل را همه داریم ولی اینکه کجا نمود پیدا کند مهم است) بیندیشیم و حداقل دلسوز خود، اگر نه دیگران، باشیم. نوشته بسیار خوبی بود. ممنون.
۱۶ خرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امکان خرید روزهای تازه این نمایش از امروز ساعت ۱۲ آغاز خواهد شد.
ای کاش روزای آخر حداقل ساعت زودتری میشد باشه
۱۵ خرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش یه سری مرد تولید میکردن، یه سری مرد پلاستیکی که از تو جعبه درشون بیاریم بادشون کنیم و ماشینمونو برامون تعمیر کنن یا آشغالامونو ببرن دم در
ehsanicov این را خواند
سید محمدرضا صمدی، علیرضا بهرامی و Lotus این را دوست دارند
خیلى بده که اینگونه دیالوگ ها و گفتمان ها هرچند به طنز و شوخى بین ما مردم باب شده... من معتقدم همه ى این گفتمان هاى به ظاهر نه چندان مهم تأثیرات نامطلوب و جبران ناپذیرى داره...
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶
آقای عمرانی عزیز، تشخیص اینکه خانمها "بهتر است" چه کاری را انجام دهند یا ندهند رو به عهده خودشون بگذارین ؛) شما به عنوان یک مرد، خیلی کارآمد تر هست اگر در مورد کارهایی که خودتان یا نهایتا همجنس هایتان "بهتر است" انجام دهید فتوا صادر کنید. خانمها حقوق طبیعیشان را به واسطه مطالعه، آموزش و دید گسترده آقایان از دست ندادن که بخوان از این طریق باز پس بگیرنش ؛) زمانه طوری پیش میره که این برابری بطور قطع حاصل میشه حالا چه با زور، چه با مطالعه و آموزش و گریزی ازین مساله نیست
۰۵ تیر ۱۳۹۶
خانم نیتا شما حتی برای تشخیص و آسیب شناسی نیز دارید مسئله را جنسیتی می کنید و قائل به تفکیک هستید. باید واگذار کرد به کارشناسان نه فقط به خانم ها آن هم به واسطه ی جنسیت. جالب است که با این طرز تفکر غریبتان امید به بهبود اوضاع هم دارید! در پایان دم از زور هم می زنید :-) و این خود نشان از ناآگاهی عمیق شما در راستای اصلاحات اجتماعی و فرهنگی است. این پاسخ شما بیشتر طنز بود و مناسب برای خنده تا هر چیز دیگری.
۰۵ تیر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید