در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش پلیس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:37:25
امکان خرید پایان یافته
۰۳ تا ۲۹ خرداد ۱۳۹۴
۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

یادداشت کارگردان: همیشه مروژک رو دوست داشتم. به نوشته های پر مغز و غافلگیر کننده اش علاقه دارم. آثاری که تماشاگر یا خواننده اش رو با یک مهندسی هوشمندانه، غافلگیر می کنه، بازی اش می ده، کاملا درگیرش می کنه و دست آخر هم در بیشتر موارد اون رو به تحسین وادار می کنه. پلیس از این دست نمایشنامه هاست. این نمایشنامه اولین کار این نویسنده تواناست و جزو مشهورترین آثارش به حساب می آد. خواستم تجربه اش کنم و با این ایده جلو رفتم که مروژک قبل از نویسندگی حرفه ای، مدتی هم کاریکاتور می کشیده... واسم جالب شد.. چون خیلی هامون با طنز و کارتون های اروپای شرقی آشنا هستیم. طنز سیاه، کاریکاتور گونه و در ذات خودش تفکر برانگیز...اگر برای دیدن نمایش مون اومدین این سه تا رو به یاد بسپارین...

خلاصه داستان: با امضای توبه نامه،  آخرین زندانی سیاسی آزاد می شود و تلاش های رییس پلیس برای نگه داشتن وی بی ثمر می ماند. رییس پلیس، گروهبان زیر دست خود را با ترفندی راضی می کند تا ضد مقامات کشور شعار دهد و بدین ترتیب او را به عنوان یک انقلابی شورشی بازداشت کرده به زندان می اندازد و موقعیت شغلی خود را حفظ می کند اما در ادامه فاجعه ای رخ می دهد... 

 

شماره رزرو: 09333588446

گزارش تصویری تیوال از نمایش پلیس / عکاس: ساناز جهان آرایی

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

میدان هفت تیر، جنب مجتمع یاس، کوچه آذری، پلاک ۲۵
تلفن:  ۸۸۳۱۹۲۷۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگاهی به نمایش پلیس نوشتۀ اسلاومیر مروژک و ترجمۀ بابک تبرایی و کار مهدی صناعتی

ساختن زندان بزرگ

رضا آشفته

فهم پلیس اسلاومیر مروژک بسیار سخت است و برای همین هم در زمان اجرا تبدیل به اثری دور از آنچه باید خواهد شد. فهم آثار مروژک بستگی به درک عمیق از کمدی سیاه، گروتسک، ابزورد (شبه ابزورد) و بلوک شرق اروپایی پس از جنگ جهانی ... دیدن ادامه ›› دوم دارد.
پلیس میخواهد ما را متوجۀ یک نظام بسته و تحت فشار بودن مردم در شکل افراطی اش نماید و اینکه اگر قرار باشد همه چیز به زور و ستم بر همگان دیکته شود، نتیجه اش این خواهد بود که به ظاهر همه مطیع و فرمانبر هستند اما در باطن دشمن خونی خواهند بود تا اینکه به دنبال امور کورکورانه باشند . وقتی انسان آزاد است پس نمیشود به دست و پایش بنابر وضع قید و بندهای بیهوده و باطل غل و زنجیر زد. با این تعبیر درک پلیس برایمان راحت تر خواهد شد چون درک انسان در طبیعت خودش رمزگشای فهم درستش و به عبارت بهتر یافتن تحلیل درست برای اجرایش در هر نقطه از جهان خواهد بود.
مهدی صناعتی درک درستی از آن وضعیت کاریکاتوروار دارد و بنابر همین رویکرد است که به دنبال بیان یک کمدی و طنز سیاه است که ما را درگیر این وضعیت دوگانه کند که ته بستگیها و وابستگیها به یک نظم ستمگر چگونه خواهد شد. این روایت مروژک از نظام کمونیستی لهستان است که روال درستی در مواجهه با مردم کشورش در پیش نگرفته بود و در نهایت هم این نظم پلیسی و امنیتی فروکش میکند و جایگزینش نظامی مردمسالار بوده است. باید دانست که هر استبدادی تاریخ مصرف دارد به ویژه امروز که رسانه های در دسترس مانع از دوام و بقای زورگویان در جهان خواهد شد.
کارگردان بر آن بوده تا با استقرار رفتارها و روابط قابل استناد و درک در بازیگری و همچنین در ارجاع به تصاویر القاگر و مفهومی در طراحی صحنه و لباس به ارتباطی پویا و مفهوم ساز با مخاطبانش برسد. در اینجا بازیگران دو گونه بازی دارند. یا به آشکار کمدی بازی می کنند مثل گروهبان (مرتضا پورعلی) و ژنرال (محمود نوری) و یا بیان پنهانی از کمدی دارند مثل آخرین زندانی (ابوالفضل محترمی)، کلنل (مهدی صناعتی)، همسر گروهبان (مهسا شاملو) و مامور (رضا شهابی). آن دو نفر بسیار آشکار رفتاری اغراق شده دارند و یا اینکه لحن و بیان کمیکی دارند اما دیگران در ظاهر بازی و شخصیت جدی ای دارند اما در باطن به دنبال ارائه افراد کاریکاتورگونه ای هستند و این دلیلی بر تضاد رفتار در بازیگری است و این صف آرایی به تنوع بازی و چیدمان درستی از بازی ها شده که بشود مراحل غیر قابل پیش بینی را برای درک بهتر و لحظه ای اتفاقات پشت سر نهاد. در این بازی، فراز و نشیبی هم هست که هر یک به نوعی بر روال عادی تاثیرگذارند که بشود در غایت کلیتی طنز و کاریکاتور را جلوه کرد. از سوی دیگر گروتسک هم به واسطۀ ترس و لرز ناشی از اتفاقات و روابط احساس می شود و اینکه فضایی امنیتی ساخته و پرداخته می شود اما می شود به آن لبخند هم زد و ضمن ترسیدن و هولناک بودن از آن لذتی هم برد. این نوع مواجهه است که درک ما را از گروتسکی ویرانگر تشدید خواهد کرد و ظالمانه بودن موقعیت را بر ما گوشزد خواهد کرد.
عناصر بصری هم گویای مطلبی است که بازهم دامنۀ تاثیر را گسترده میسازد. اینکه اتاق رییس پلیس و زندان (اتاق زندانی) تو هم فرو رفته و این فضا تبدیل به خانۀ گروهبان به عنوان یک شهروند میشود، بیانگر بسته بودن تمام شهر و کشور در دوران کمونیستی لهستان می کند. به هر حال این تفکر و ایده مناسب این وضعیت پلیسی و مستبدانه است که فکرش هم تعمیم پذیری وهم میزان پذیرش آنی و درازمدتی خواهد داشت. بنابراین این نوع کار کردن دلالتی آشکار بر درک درست پلیس خواهد کرد.
یادداشت سوم کارگردان : به اعتقاد کانت، "خنده، ناشی از انتظاریه که ناگهان بر باد می ره." اما زهرخند، ریشخند یا خنده ی تلخ چی؟ به نظر می آد هدف طنزی که از انواع اخیر خنده مورد نظره، مهندسی بیشتری داشته باشه و وقتی با یک ساختار پیچیده ی دراماتیک، موازنه ای بین طنز و وحشت اتفاق بیفته، دیگه شاید فقط این هدف، صرفا ایجاد حس سرخوشانه نباشه. گاهی هدف دور از دسترس تر به نظر می رسه... یک تلنگر برای یادآوری چیزایی که به ظاهر یا در اثر تکرار و عادت و یا شایدم به حکم روزمره گی و روزمرگی و... بی تاثیر شدن اما جزو مهمترین مقولات هستند. این جور یادآوری ها ممکنه طنازانه گفته بشن اما می تونن هولناک هم باشند. به یاد هایکوی معروفی می افتم که تو این جور مواقع توی ذهنم تکرار می شه: " کودکان شوخی شوخی سنگ می انداختند و قورباغه ها، جدی جدی می مردند..." به نظرم، آثار مروژک به ویژه اونهایی که توی دسته آثار طنز سیاه و بعضا " گروتسک" طبقه بندی می شن، چنین تاثیری می گذارن... هولناک، کوبنده و تامل برانگیز...
نمایش رو امشب دیدم
بسیار لذت بردم از اجرای همه دوستان
جا داره یه تشکر ویژه و دست مریزاد بگم به همه عوامل اجرا که اینقدر زیبا کار رو از آب در اوردند
سپاس بیکران
جناب جهانی تابش، از تشریف فرمایی و حسن نظر جنابعالی بی نهایت سپاسگزارم. بسیار ممنونم که به تماشای نمایش ما آمدید.
۱۹ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید