در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم رفتن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:49:01
قصه‌ی فرشته و نبی قصه‌ی عشقی که در پیچ و تاب رسیدن و نرسیدن در غبار گم می‌شود، قصه‌ی عشقی که از همه چیز غیر از معشوق رنج می‌بیند، رفتن قصه درد است، درد خانه به دوشی درد مهاجرت.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فیلمش در مورد دختر پسر عاشق افغانی است. ماجرای فلاکت و دربه دری افغان ها در ایران است و نداشتن وطن اقتصاد مهارت .

جالب اینجاست افغانی ها مثل کردها ،تعصب خاصی روی کشور افغانستان دارند و دوست ندارند مجددا با ایران یکپارچه شوند.

فرشته حسینی جوونتر بود خوشگل تر بود.

فیلمنامه خوب بود ولی تدوین ضعیف بود یک مقدار هم کش دار بود
سپهر و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فرشته جان!
یادَت هست؟
اولین بارى که من و تو را با هم دیدن از پیش چشماشون فرار کردیم.
یادَت هست؟
فرار کردیم تا به انها بفهمانیم من و تو با هم نیستیم،
فرار کردیم تا به انها بفهمانیم دارند اشتباه مى کنن.
فرشته جان! ما اون روز فرار مى کردیم اما نمى فهمیدیم که تا آخِر تقدیر من و تو "فرار" است...
نقد فیلم «رفتن» ساخته برادران محمودی
«می روم تا با تو بمانم»
یا بازیگرانی که منجی فیلمساز شدند
مهرداد خامنه‌ای

عاشقانه‌ی «رفتن» داستان رفتنی است برای ماندن. داستان تلاش دو ‌معشوق برای در کنار یکدیگر بودن در جایی امن. داستان حق زیستن دو جوان بدون دخالت دیگران. حقی که در این گوشه‌ی جهان به راحتی پایمال می‌شود و راهی برای انسان‌ها باقی نمی‌ماند جز خطر کردن و به آب و آتش زدن.
«رفتن» داستان آشنای غمناک مردمان جهان سوم است که با گویش زیبای دری برای فارسی‌زبانان غمگنانه‌تر ... دیدن ادامه ›› می‌شود.

جان هیوستن کارگردان شهیر آمریکایی می‌گفت: هنر کارگردانی سینما انتخاب صحیح و نشان‌دادن آن چیزی است که تماشاگر نمی‌بیند و در ادامه، لوئیس بونوئل پدر سینمای سوررئال این انتخاب را برای کارگردان چنان می‌داند که برای هر نما حداقل پنج راه‌حل می‌تواند پیش رو داشته باشد و انتخاب صحیح تنها یکی از اینهاست که به کارگردان نمره قبولی می‌دهد.
در فیلم «رفتن» برادران محمودی تا آنجا که به حرفه فیلمسازی مربوط می‌شود این انتخاب‌ها چنان فقیرانه است و گاه به نظر ناآگاهانه می‌رسد که کل فیلم را تا لبه پرتگاه پیش می‌برد.
نوید محمودی در جای جای فیلم این شبهه را بوجود می‌آورد که در جستجوی زبانی شخصی برای نشان دادن داستان خود است. بطور مثال هنگامی که در اتاق محقر زن برادر کارگر ساختمانی در نمای اول پشت‌سر فرشته را می‌بینیم و در عمق نمای زن را که بصورت فلو مشغول آشپزی است و در حال گفتگوست. اولین سئوال این است که هدف کارگردان از این «نشان ندادن» چیست و چه قصدی را در سر می‌پروراند؟ در همان محل مشابه این موقعیت با نبی در نمای بیرونی و در جمع کارگران مرد تکرار می‌شود و دوباره عینا با همین راه‌حل پاسیو و غیرفعال مواجه می‌شویم. مثالی دیگر در صحنه درگیری فرشته با صاحب خیاط‌خانه درست در لحظه تصمیم‌گیری فرشته برای نزاع جدی‌ با اوست. صورت فرشته کاملا تاریک است و هیچ اکتی که نشانگر تغییر رفتار این شخصیت نسبت به رفتار هرروزه‌اش است به عمد دیده نمی‌شود. این منطق کارگردان از کجا می‌آید؟ که تماشاگر نیازی به دیدن لحظات دراماتیک ندارد؟ این نگاه همچون دیالکتیک سبک گدار نیست که سنتز نماها را در ذهن مخاطب شکل می‌دهد. چرا که اساسا دیالکتیکی در این کار نیست. در کار محمودی از این نوع تک پرانی‌ها به وفور مشاهده می‌شود و هیچکدام راه به جایی نمی‌برد تا خود را در نقطه‌ای بعنوان سبک فیلمسازی وی ثابت کند بلکه در بهترین شرایط به بازی خجول کارگردانی شلخته و دستپاچه شباهت دارد که خود نیز نمی‌داند چه می‌خواهد و تاوانش را تماشاگر می‌بایست پس دهد و درست در زمانی که با دیدن چنین صحنه‌های بی‌رمقی قصد در بستن طومار این فیلم می‌کنی به طرز معجزه‌آسایی با لحظاتی از نبوغ بکر کارگردان روبرو می‌شوی. همچون صحنه زیبای معاشقه فرشته و نبی در خیابان که با موسیقی «مرا ببوس» و نگاه شاهد شمس لنگرودی هیچ‌چیز دیده نمی‌شود ولی همه چیز به زیباترین شکلش در جان تماشاگر حس می‌شود. یا سکانس موتور سواری نبی با دوستش که وی را تحویل دشمنانش می‌دهد و در یک نمای ساده و در حرکت در لحظه‌ای نبی هست و درپی آن در ادامه‌ی حرکت موتور سوار او دیگر درترک موتور نیست.
این‌گونه انتخاب‌ها که متاسفانه تعدادشان اندک است نشان از استعداد نوید محمودی دارد و ای‌کاش این استعداد با دانش سینمایی همراه می‌شد تا فیلمی به مراتب بهتر ساخته شود.‌
در کنار ضعف کارگردانی نوید محمودی در انتخاب نماها، جمشید محمودی به عنوان تدوین‌گر فیلم «رفتن» بیشترین ضربه را به ساختار فیلم می‌زند. یکی از مهم‌ترین شاخص‌های تدوین صحیح انتقال اطلاعات به میزان لازم ‌و کافی به تماشاگر است. صرافت تدوین‌گر خوب برای پرهیز از وجود حتی یک فریم اضافه و زمان‌بندی دقیق شرط مهم رسیدن به فرم و ریتم صحیح فیلم است. در فیلم‌هایی نیز که به عنوان مثال در آثار آنتونیونی از نماهای طولانی و یا پلان- سکانس استفاده می‌شود علت این زمان ‌بندی در بطن خود فیلم منطقی است. شاخص تدوین جمشید محمودی اضافه‌گویی است که بسیاری از لحظات زیبای فیلم را نیز کمرنگ می‌کند. حتی در یکی از بهترین سکانس‌های فیلم که در بالا بعنوان صحنه معاشقه با حضور شمس لنگرودی از آن یاد شد تنها ایده خوب کارگردان باعث برجسته شدن آن می‌شود و تدوین‌گر با تکرار بی‌مورد نماهای شمس لنگرودی و کش دادن زمان این صحنه‌ی زیبا را در آستانه‌ی نابودی قرار می‌دهد در حالی که چیره‌دستی تدوین‌گر در بسیاری از موارد باعث نجات فیلم و به تاثیرگذاری صحنه‌های حتی بد می‌شود. دانش تئوریک تدوین‌گر عموما اگر فراتر از کارگردان نباشد یقینا کمتر از او نیست و همین دانش است که تدوین‌گر را بهترین دوست فیلم و کارگردان می‌کند. در کار مشترک برادران محمودی، جمشید دانش سینمایی بیش‌تری به‌ عنوان تدوین‌گر از نوید ندارد تا عصای دست او باشد بلکه برعکس تبدیل به نقطه ضعف کارگردان می‌شود.
با وجود تمام این نواقص آنچه که فیلم«رفتن» را دیدنی می‌کند انتقال فوق‌العاده به‌جا و ماهرانه دغدغه‌های سناریست (جمشید محمودی) از طریق بازی صحیح بازیگران به مخاطب است. آنچه که به کار نوید محمودی نمره قبولی می‌دهد توان انتقال اندیشه‌های خود به این بازیگران، بخصوص به دو ‌نقش اصلی فرشته و نبی در جلوی دوربین است که ما را با باور اجرایی خود یک لحظه رها نمی‌کنند و تا انتها روح فیلم را به تماشاگر منتقل می‌کنند. این مهارت نوید محمودی در کار با بازیگر بزرگ‌ترین دستاورد اوست. تکنیک فیلمسازی را همواره می‌توان آموخت اما توان پیدا کردن زبان مشترک با بازیگر و به قول معروف، بازی گرفتن از آنها کار هر کارگردانی نیست. زمانی این توان بیشتر برجسته می‌شود که بدانیم نبی(رضا احمدی) نابازیگری‌ست که برای اولین بار ایستادن در جلوی دوربین را تجربه می‌کند و از آن طرف فرشته حسینی بعنوان بازیگری جوان و بااستعداد در قدم‌های نخستین حرفه‌ای خود جایزه بهترین بازیگر زن را در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مراکش برای ایفای نقش «فرشته» در این فیلم از دستان کارگردانی چون بلا تار می‌گیرد.
فیلم «رفتن» برادران محمودی به ما یادآور می‌شود که برای فیلمساز تنها درک عمیق از موضوعی که درصدد پرداختن به آن است که شاید این دغدغه شخصی و اجتماعی انگیزه‌ مهمی برای در دست گرفتن کار ساخت این فیلم با امکانات نه چندان زیاد باشد، کافی نیست. به طور مثال فیلم «سفر امید» اثر کارگردان سوییسی خاویر کولر از سال ۱۹۹۰ به همین موضوع می‌پردازد و بسیار دقیق‌تر و زیباتر این معضل را واکاوی می‌کند و به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان در همان سال جایزه اسکار را از آن خود می‌سازد.

اکران فیلم «رفتن» پس از گذشت دو سال از تاریخ ساختش در سینماهای هنر و تجربه اتفاقی ارزشمند است چرا که دریچه‌ای است تا از طریق آن صدای شهروندان افغان را به صورتی رسا بشنویم و این اتفاق شاید از خود فیلم «رفتن» هم مهم‌تر باشد. گرچه که گفته می‌شود فیلم بزرگ‌تر از زندگی‌ست اما در اکران فیلم «رفتن» زندگی مهم‌تر از فیلم است.


شناسنامه فیلم «رفتن»
کارگردان: نوید محمودی. نویسنده: جمشید محمودی بر اساس طرحی از نوید محمودی. مدیر فیلم‌برداری: کوهیار کلاری. تدوین: جمشید محمودی. موسیقی: سهند مهدی‌زاده. صدابردار: محمدرضا حبیبی. بازیگران: رضا احمدی، فرشته حسینی، بهرنگ علوی، نازنین بیاتی، مسعود میرطاهری، سینا سهیلی، محفوظ محمودی، افشین اخلاقی، بشیر احمد و شمس لنگرودی. تهیه‌کننده: جمشید محمودی. محصول ۱۳۹۴. ۹۰ دقیقه.