در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش راهبان معبد وانگ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:31:20
امکان خرید پایان یافته
۲۳ آبان تا ۲۶ آذر ۱۳۹۵
۱۸:۳۰  |  ۱ ساعت
بها: ۳۰,۰۰۰ و ۲۵,۰۰۰ تومان  |  جزییات
- در روزهای یکشنبه تا چهارشنبه ۲۵,۰۰۰ تومان
- در روزهای پنجشنبه و جمعه ۳۰,۰۰۰ تومان
سبک
کمدی

گزارش تصویری تیوال از نمایش راهبان معبد وانگ (سری دوم) / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش راهبان معبد وانگ (سری نخست) / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش راهبان معبد وانگ / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› تخفیف ویژه دانشجویی نمایش «راهبان معبدوانگ»

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
"" راهبان معبد وانگ ــ مـقـَلـِدانِ بی عـمـل""

در معبد وانگ؛
عده ای راهب گرد هم آمدند،
که؛
تقلید کنند، بی تفکر؛
تمجید کنند، بی تعقل؛
متعلم باشند، بی عمل....

معبد وانگ،
سمبل و مصداقی است از دیانتِ بدون کیاست و درایت...

رهبرش،
برای آیینِ مذهبش، فلسفه مقبولی ندارد.
پیروانش، ... دیدن ادامه ››
برای سنتِ پیروی هیچ معرفتی ندارند.

گویی همه دچار تکرارند...

آنجا که رهبر؛
به تکرار بر طبل پیشواییش میکوبد،
بی آنکه حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد...
به تکرار ریا میکند به دمیدن روح حق در پرچم و مسنَدِ اقتدارش،
بی آنکه اذعان به فریبش کند...

آنجا که پیروانش؛
به تکرار نه از سر نیاز؛
عمل میکنند،
سر فرود می آورند،
مجیز میگویند،
و رُفت و روب میکنند...
به تکرار و اجبار؛
پسرک عروسک را که نمادی از هوس و شهوت است،
به ظاهر و برای خشنود رهبر،
سرکوب میکنند...

""معبد وانگ"" کلام نداشت،
تا فریاد بزند؛
""معبد وانگ"" عمارتهایی چهارگوش و مجسم از سنگ و آهن نیست که تنها در کره خاکی بنا شده باشد،
بلکه در پسِ ذهنِ هر متدینِ بی تعقلی یک "" معبد وانگ"" جان گرفته تا با جهالت اقتدارش را حفظ کند....
به راستی،
در هستی، چند ""معبد وانگ"" وجود دارد؟

پ.ن: معبد وانگ را با زبانِ بی زبانش بسیار دوست داشتم.

"در پسِ ذهنِ هر متدینِ بی تعقلی یک "" معبد وانگ"" جان گرفته تا با جهالت اقتدارش را حفظ کند...."

درود بر تو و اندیشه وارسته ات پرند عزیز
۲۸ آذر ۱۳۹۵
درود خانم پرند محمدی گرامی
نیرو در بازوان هرجنگاوری باریختن خون ضعیفان برای به اقتدار رسیدن حکومت حاکم ستمگر خالی میشود دراین زمان قدرت طلبان رقیب حاکم موبدانی شدن در معابد با استفاده از جهالت انسان های زمان خود برای نوعی حکومت زیرزمینی در کنار حکومت حاکمان ستمگر شروع به حکمرانی کردند حاکمان و موبدان هردو به طبل خیش میکوبند یکی به اسم جهانداری و دیگری به اسم پیشوایی جنگاوران و متدینان با جهالت خیش قربانی قدرت طلبی حاکمان زمان خود شدند انسان جاهل سخنی برای گفتن ندارد وباید تبعیت کند و تکرار واین انسان است که باید به آگاهی خود بیفزاید و به حقیقت اندیشه کند و دین و حاکم را بشناسد
۲۹ آذر ۱۳۹۵
جناب مهدی گرانقدر,
سپاس از حضور و نظر ارزندتون.
۳۰ آذر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت مصطفی محمودی، استاد دانشگاه و منتقد سینما و تئاتر در مورد اجرای راهبان معبد وانگ در صفحه اینستاگرامش:
تجربه اخیر و مشترک محمد رضا کوهستانی و احمد سلیمانی "راهبان معبد وانگ" تجربه دلنشین و جذابی از کار در آمده است. حکایت عشق ممنوع و بیان آن در پرفورمنسی که تنها زبان بدن حکمران صحنه است و از هیچ دیالوگی هم خبری نیست، دلیل این مدعاست. بازیهای مناسب، طراحی صحنه کاربردی و بسیار اثر گذار، موسیقی همراه، توجه به مقوله مهم ضربآهنگ در متن و اجرا، انتخاب صحیح و مناسب بازیگران، تنوع و ترکیب بندی جالب در طراحی لباس، همه و همه سبب شده تا اثری دلنشین در مقابل دیدگان تماشاچی قرار گیرد و از همین رو به جرات باید ادعا کرد "راهبان معبد وانگ" نقطه قوت کارنامه کاری محمد رضا کوهستانی و احمد سلیمانی، چه در متن و چه در حوزه اجرا بوده و اینک میتوان گفت که هر دو به پختگی خوبی در حوزه تئاتر رسیده اند.
این نمایش گویا تا 26 آذر ماه روی صحنه است و دیدنش غنیمتی است به ویژه برای هنرمندان و دانشجویانی که میخواهند تعریف صحیح و دقیقی از علم و هنر "زبان بدن" به دست آورده و آن را به خوبی درک کنند.
میم گلستان، farhad riazi و ماهرخ این را دوست دارند
کدوم عشق ممنوعه ای در این نمایش بود که ما نفهمیدیم؟
۲۰ آذر ۱۳۹۵
بله سحر عزیز میدانم شما فقط نقل قول کردید واقعا عجیبه چنین برداشتی که اصلا وجود نداشت!
۲۲ آذر ۱۳۹۵
سلام.
اولا پوزش میخوام که بعد از نزدیک به سه سال این یادداشت رو دیدم
بعد تشکر میکنم از خانم منفرد بابت باز نشر این یادداشت
و نکته بعدی خطاب به عزیز نادیده پرندیس که متوجه عشق ممنوع نشده اند. پیشنهاد میکنم در خصوص راهبان و معبد قوانیان دیر ها بیشتر مطالعه کنید تا دریابید که منظور از عشق ممنوع چیست. اگرچه نمایش در بطن خود بارها به صورت اشکارا و پنهان این مساله را به مخاطب گوشزد میکنه و اتفاقا عجیبه که شما متوجه این مساله نشدید
شاد باشید
۱۹ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش را بیش از هر چیز به خاطر «اندازه بودن» و رعایت کردن اندازه در فرم دوست داشتم و از آن لذت بردم. طرح و داستان چیز خاص و تازه ای نیست و براحتی میتوانست به یک کار تکراری و شعاری بینجامد اما هنرمند با انتخاب فرم مناسب و رعایت آن اندازه ای که عرض کردم کاری خوب ارائه میدهد و باز هم ثابت میکند که چقدر نوع نزدیک شدن به داستان و فرم کار مهم است و میتواند از یک طرح ساده و شاید تکراری کاری زیبا ارائه دهد که مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. در قدم اول حذف کلام بهترین کاری بوده است که در جهت اندازه کردن کار انجام شده و به درستی به کل زائد تشخیص داده شده است. کلام در این داستان تکراری میتوانست به سرعت تبدیل به بیان حرفهای تکراری و ملال آور شود. ضمن اینکه سادگی داستان نیازی هم به کلام ندارد و این یک حذف بسیار خوب برای خالص تر کردن کار و بخشیدن غنای لازم به اجزای دیگر بازیها و نمایش بوده است. در قدم بعدی شاید اینطور به نظر بیاید که سکون و کم تحرکی جز لازم زندگی در این نوع معابد باشد ولی در اینجا هم موقعیت به خوبی استیلیزه و نمایشی شده تا ریتم متناسب با مضمون طنز کار پویا باشد و از آن عقب نیفتد تا بتواند تماشاگر را در سکوت محض همراه داشته باشد و کار را رها نکند. این خود به اندازه سازی خوب زمان نمایش می انجامد. در موقعیتهای نمایشی هم مفاهیم بسیار موجز و سریع و خوب منتقل میشود به طوریکه حتی کودکان هم با کار ارتباط برقرار کردند و این برخلاف تصور عده ای از هنرمندان ما عیب و نقص نیست بلکه قوت کار است. ادعای کار هم به اندازه است. این اندازه بودن ادعا واقعا نکته مهمی است و میتواند نوع نگاه تماشاگر و سرنوشت کار را عوض کند. به قول یک منتقد محترم من اگر فیلم تجارت کیمیایی را با این حد از ادعا میدیدم که درباره مردی است که کیفش رو میزنن و او دوباره آن را پیدا میکند از کار خوشم می آمد ولی وقتی با ادعای طرح مسائل مهاجران ایرانی و این ادعاهای بزرگ دیدمش خوشم نیامد! کار را با اندازه ادعایش میسنجند. در بسیاری از موارد هنرمند وارد ادعاهایی میشود که ذاتا از پرداخت نمایشی آنها ناتوان میماند و بعد تقصیر را به گردن تماشاگر می اندازد یا بهانه های دیگری می اورد. کار در حد ادعای خودش که نقد و مقداری هم هجو نوع زندگی صلب و سترون این محیطها و تفکر حاکم بر آن است کاملا موفق عمل میکند. در شوخی هم واقعا اندازه را رعایت میکند. در حالیکه وجود زن در بین چند مرد راهب این امکان را به کارگردان میدهد که انواع شوخیها مخصوصا از نوع جنسیتی را کار کند و دقایق زیادی از تماشاگر خنده بگیرد ولی به درستی از این ورطه میگذرد و به دامن ابتذال نمی افتد و شوخیها هم ... دیدن ادامه ›› درست ،به اندازه ،موجز و تمیز ارائه میشوند.
می شود از دید دوستداران مکاتب حکمت باطنی در شرق به کار گله کرد که چرا هنرمندان ما دیواری کوتاهتر و مظلومتر از آنها برای شوخی کردن و انتقاد و بیان حرفشان پیدا نمی کنند!هر چند صحنه هایی چون بالابردن پرچم در مراسم صبحگاه یا تبادل پول بین استاد و شاگردان موضوع را به مرزهایی فراتر از معابد شرقی می کشاند! می شود گفت کاش حالا که کارگردان مخاطبش را دست کم نمیگیرد و مثل یک گرافیست خوب به زدن حشو و زوائد کار پرداخته، آن انیمیشن(یا بازی سایه و انتقال روی پرده ویدئو پروجکشن) آخر کار را هم حذف میکرد چون تماشاگر با دیدن همان علامتها روی دستهای زن و مرد موضوع را میگرفت و این ویدئو وصله خوبی روی کار نیست و در فضای کار درنمی آید. می شود انتقادهایی از این دست را هم مطرح کرد ولی فرم کار بقدری خوب و «اندازه» است که هیچ لطمه ای به اصل کار وارد نمیشود و کاملا میشود دیدن این نمایش را به دوستان توصیه کرد.
از نویسنده، کارگردان ، بازیگران و دیگر عوامل نمایش بسیار سپاسگزارم ،حتما در کارهای آینده شان آنها را همراهی خواهم کرد!
به نمایندگی از گروه اجرایی، از حضور شما تشکر می کنم. خوشحالیم که به تفصیل و با دلیل، نظرات و برداشت دقیق خود را برای ما به رشته تحریر درآورده اید. شما نیز به اندازه، حرفه ای و سنجیده نوشته اید و تحلیلهایی درست ارائه کرده اید. باعث افتخار ما خواهد بود که بتوانیم تماشاگران فرهیخته ای چون شما را در اجراهای پیش رو در کنار خود ببینیم. درود و ادب
۱۴ آذر ۱۳۹۵
بانو نوری گرامی سپاس از توجه شما، مراتب تشکر مرا خدمت تمام عوامل اجرایی برسانید
۱۵ آذر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید