یاداشت بهزاد فراهانی درباره نمایش "رام کردن زن سرکش"
وقتی به دیدن نمایشی می روی که نام ویلیام شکسپیر را در زیر نام اثر می
بینی بی لحظه ای درنگ اثری عظیم را در ذهن تخیل می کنی که از جهات
گوناگون هزارتویی دارد ژرف، و روانشناسی شخصیت ها تمام عیار، روابط آدم
ها حساب شده و مسائل علت و معلولی روشن و همه چیز تمام است. انتظارت چند
برابر می شود و در این وانفسای نگرش آقایان به نمایش از خود می پرسی،
کارگردان این کار، با وجود چهل بازیگر چه خواهد کرد. وتا کجا باید شجاع و
دلیر باشد که دست به چنین کاری بزند؟ به ویژه اگر تنها و تنها معیار
پایداری کار پر حجم یک گروه از دیده آقایان گیشه باشد.
مریم کاظمی معمولا
... دیدن ادامه ››
گرایشی به تئاتر کودکان دارد و الحق در آن جنس از کار
توانی والا دارد و حالا به دیدن "رام کردن زن سرکش" می روم، با انتظار
غریبی که هم از شکسپیر دارم و هم سایه سنگین فیلم بر دوشم سنگینی می کند.
کار را دیدم و شادمانی ماندگاری فرا چنگ آوردم.
اینکه چرا موسیقی بومی ما در کار شکسپیر؟؟ پاسخ روشنی دارد. به من چه که
کارگردان چرا از دفینه ی هنرملی در القای لحظه های خود بهره گرفته. مهم
آنست که چقدر در انتقال معنی موفق است- که هست.
نسل جوان جاری شده در کار ، پرشور و با طراوت ، گریخته از نق زدن های
ممیزی، رایحه ی خوش نمایش را می پاشد و می رقصد و بر دل می نشیند.
و نسل میانسال در تمام لحظه ها خود را در این شور و خلسه سهیم می کند و
نوع نگاه دیگر مریم بانو را به بزرگواری به صحنه می نشاند.
و سپاس از سر گروه موسیقی و دختر زیبا و توانای همراهش که در حفظ ضرب
آهنگ این کار نجیب هرگز کم نمی گذارند. از مریم کاظمی ، حسین عزیزم و
کاظم و همه ی گروه پرانرژی ، خوش آهنگ و دوستان جوان گروه پس و پشت صحنه
سپاس که در میدان اندیشه خوش خرامیده اند.
بهزاد فراهانی
اردیبهشت ماه 94