های.
سیگارِت؟
وِر آر یو فرام؟
آی اَم ایرانیَن اَکتِر.
آی اَم پِلِی تو فیلم ملک سلیمان.
آر یو آندرِستَند؟
پینک پَنتِر
پلنگ ِ صورتی
این دیالوگ عالی بود
(دروغ مشیت ماست و ما از این مشیت الهی فرار نمی کنیم)
نکته جالب شخصیتی که عطاران بازی می کرد توی این فیلم این بود که واقع گرا بود. واقعا واقع گرا بود و حرف های خیلی خوبی می زد. این که آدم قبل از داشتن چیزی باید ظرفیتش را داشته باشد. یا این که ادم ها در ایران خیلی عجیب شده اند مثل قورباغه که دوزیست است.
در هیچ کجای فیلم احساس نکردم که این آدم یک فرد خام و نپخته یا بیکار است که پا شده آمده کن بلکه دریچه جدیدی به رویش باز شود. در عوض تمام مدت به این فکر می کردم که این آدم انسان پخته ای است و آمده تا آرزوهایش را دنبال کند. این آدم آدم پی گیری است و دوست دارد به خواسته اش دست یابد.
شوخی های فیلم خوب بود و در چند سکانس واقعا مرا خنداند. نکات اخلاقی! هم خوب و ظریف در فیلم گنجانده شده بود.
گنجاندن سکانس هایی از فیلم های هالیوودی که به موضوع فیلم مرتبط بود خیلی جالب بود و کاملا به کار چسبیده بود و بیرون نمی زد.
سکانس پایانی رو خیلی دوست داشتم. جایی که عطاران رو به بالا نگاه می کنه و بعد ما پرچم ایران رو می بینیم و بعدسکانسی از فیلم ای تی که می گه: home و در پلان اخر که عطاران پرچم کشور رو به عنوان رو انداز استفاده کرده بود.
اما در نهایت فیلمی نبود که دوستش داشته باشم و بخواهم بارها سکانس هایش را در خلوت یا با دوستان یادآوری کنم.