سگ در پیشگاه عدالت
شب گذشته در شرایطی به تماشای تئاتر سگ رفتم که تصور می کردم با توجه به مشخص نبودن جایگاه صندلی ها ، قرار است با نمایشی
... دیدن ادامه ››
رو به رو شوم که سوپرایزهای فراوانی در چنته دارد .
در خصوص دیشب و آن چه قصد داشتم بنویسم بسیار فکر کردم . این شاید طولانی ترین وقفه من بود برای نوشتن در مورد یک اثر، چرا که این کار برای من مجموع تناقض بود از نقاط مثبت و منفی و هراس داشتم از بی انصافی یا تعریف بی جا .
به هرترتیب . این است چکیده نظر من :
نمایشنامه سگ در یک دوم ابتدایی بسیار آهسته پیش می رفت و با طمانینه شخصیت ها را از دل داستان بیرون می کشید . اما در یک دوم بعدی و به ویژه در 10 دقیقه آخر ، ریتم آنقدر سریع شد و در نهایت بازیگران به جعبه فرستاده شدند که اساسا رشته داستان از ذهن مخاطب پرواز می کرد .
ایده اولیه خوب بود و می توانست بسیار قوی هم اجرا شود ، اگر نویسنده به پایان بندی داستان و شخصیت پردازی ها توجه بیشتری نشان می داد .
من مخاطب ، نماد سگ (به عنوان انسان خطاکار و واجد تحقیر) ،مرد تغییر شکل یافته(نادم و جویای صلح) و... را درک کردم . اما درک نکردم چرا پایان داستان اینقدر سریع و رها بود .
گویی شخصیت های جمع بندی نشده به جعبه می روند تا مخاطب با سوالات پرتعدادش تنها بماند . استفاده از ساز گیتار در نمایش یک ایده خوب بود . اما کاش کارکردی پررنگ تر (شامل چند ملودی حرفه ای و یا حتی آکوردهای دلنشین )داشت . شاید همین موسیقی تبدیل می شد به نقطه قوت کار.
اما از بخش های خوب این اجرا می توانم به صحنه رقص دو نفره زن و مرد داستان اشاره کنم و چاقو خوردن مرد به دست زن . بازی خانم تیماجچی و آقای آرش وزیر نظامی برای من جذاب تر از سایرین بود .
به طور کلی شاید اگر این نمایش با مدت زمان بیشتر، صحنه و شخصیت پردازی پخته تر و البته موسیقی قدرتمند تر روی صحنه برود ، نتیجه و بازخورد به مراتب بیش از تجربه فعلی باشد.
برای عوامل جوان و آتیه دار این اجرا آرزوی موفقیت می کنم.