“ میراث،شمس الدین،یسنا،پاییز ”
و باران که ببارد،
مهربانی های یک تکه ابر را
به رقص در می آورد
و برگ ها و شعر هایم را
به سرایشی مشترک تبدیل می کند
موج های مواج دریا
زیرِ بال زدن های احساسی یک پرواز
و سایه ی خنک درختان سبز
نقاشی روزگار را ترسیم می کنند
با بند آمدن اش
تمام
... دیدن ادامه ››
خاطرات پاییزی آدمهای شهر را
آهسته و آرام
از سقفِ ذهن های شان
مجبور به چکه کردن می کند
و باران که ببارد،
دیگر زمان موعود فرا می رسد
دسته دسته پرنده های مهاجر
به سمت خانه شان،پرواز می کنند
و در خیال خود
تمام صیاد های روی زمین را
بی سلاح تصور می کنند.
#مجتبی
#برای_شعرهای_عاشقانه ی_هامون