در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش سوراخ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:25:19
امکان خرید پایان یافته
۱۷ فروردین تا ۱۲ خرداد ۱۳۹۵
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان

کاری از گروه  "سوراخ تو دیوار"

شماره رزرو بلیت دانشجویی: ۰۹۲۱۱۲۴۰۲۷۶


| تیوال تماشای این برنامه را پیشنهاد می کند |
برچسب «پیشنهاد تیوال» بنابر شاخص‌هایی شامل کیفیت اثر اعطا شده و تجاری یا سفارشی دریافت نمی‌شود

شبکه‌های اجتماعی تئاتر مستقل تهران: اینستاگرام

گزارش تصویری تیوال از نمایش سوراخ / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش سوراخ / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

آواها

مکان

ضلع شرقی چهارراه ولیعصر (تئاترشهر)، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰ (خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰)
تلفن:  ۶۶۹۷۹۷۴۱

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سوراخ چیز عجیب و پیچیده ای نیست.
دریچه ای است که کارت شناسایی ما از آن بیرون می آید. حفره ای است که هویت ما از آن بیرون میریزد. دریچه ای است که از آن کارت حافظه خودمان را پس می دهیم. سوراخ, نه معادله است نه معما. حفره ای است که همه جا وجود دارد.....
این همه مهاجر در نمایش سوراخ از کجا آمده اند؟ برای چه آمده اند؟ از چه چیزی هراسناکند؟ اصلا مگر اهمیتی دارد؟ مگر مهم است بدانیم مهاجر جوان به کجا می خواهد بگریزد؟ مگر مهم است بدانیم کارت
دوربین عکاس حاوی چه تصاویری بوده؟ اینها دیروزه عده ی بیشماری از انسانهای اطراف هستند و فردای ما. اکنون فقط این اهمیت دارد, اینکه در چگونه جهانی در حال نفس کشیدن هستیم......
سوراخ, خود ماییم. آدمی‌زاد, در جهان آفرینش یک سوراخ بزرگ است.....
نمایش سوراخ از قصه گویی عبور می کند و با توقف در یک وضعیت مضحک, آن را آنقدر کش می دهد تا تعفن موجود در آن را ... دیدن ادامه ›› آشکار کند....
مضحک بودن وضعیت را بیشتر نمایان می کند و اینجا کمدی زاده می شود اما اینبار کمدی برای خنداندن ما نمی آید. اینبار کمدی می آید تا به ما بخندد....

وقتی کمدی به ما می خندد
نگاهی به نمایش سوراخ به کارگردانی جابر رمضانی
امید طاهری
عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران
روزنامه شرق
سعیده شفیعی این را خواند
لعیا میری و بیتا نجاتی این را دوست دارند
خدمتان یک سوال داشتم چرا در جشن منتقدان تاتر رشته طراحی لباس جزو.کاندید ها نبود ؟
۱۶ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی کمدی به ما می خندد
نگاهی به نمایش سوراخ, به کارگردانی جابر رمضانی
امید طاهری
عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران
روزنامه شرق
آدمیزاد موجود شگفت انگیزی است. موجود غریبی که از بدو تولد, مرگ را با خود حمل می کند. این دو کلمه ی متضاد, در برگیرنده اصل و اساس زندگی ماست. زیستی که به تبعیت از همین تضاد بنیادین, از ابتدا تا انتهایش مملو از تضادهایی است که همه ی وجوه زندگی ما را شامل می شود.
دانش و جهل, مهرورزی و خشونت طلبی, عقلانیت و بی خردی, اشرفیت و بی صفتی, درک مندی و حماقت, پیشرفت و عقب گردی و ده ها تضاد دیگر همیشه همزمان در زندگی فردی و اجتماعی انسان وجود داشته و از تقابل همین کلمات متضاد است که تراژدی و کمدی زاده می شود.
به همین سبب تئاتر گاه می تواند عینا همان زیست ... دیدن ادامه ›› بشری باشد. تئاتر می تواند از افلاطون و جهان سایه های او عبور کند و حقیقت و واقعیت زندگی باشد نه سایه ای از آن. نمایش کمدی سوراخ, دریچه ای است به جهان معاصر. جهانی پر از تضاد. پر از پارادوکس, پر از لحظات مضحکی که حاصل کنار هم قرار گرفتن خبرهای متناقض, رفتارهای متناقض و محصولات متناقض است. سوراخ را نمی توان معنی کرد. این اثر در اندامی ارایه می شود و چنان قرابتی با جهان عینی دارد که تنها باید به درک آن نایل شد. البته اگر قدرت درک وجود داشته باشد. تلاش برای معنی کردن این نمایش و هر اثر هنری دیگری تلاش بی ثمری است که ما را از درک اثر دور می کند. در روبرویی با این اثر, باید در افسون آن شناور شد. همان چیزی که نمایش از ما طلب می کند. موزیک بلند پیش از تابیده شدن نور فرصتی است برای همراهی و یکی شدن با اثر.
سوراخ را چگونه می توان معنی کرد؟ اصلا جهان امروز را چگونه می توان معنی کرد؟ داده های زندگی امروز بشر چگونه قابل معنی کردن است؟ این جهان در حال خودویرانگری است. در مورد یک خودویرانگر که انگشت روی ماشه انفجار گذاشته چه می توان گفت؟ شما چقدر در معنا کردن عمل مردی که از پل خود را حلق آویز کرد توانا هستید؟ چطور می توانید پیدا شدن یک گوسفند در وان حمام یک دیپلمات را معنی کنید؟ جهان در حال حماقت است, لطفا مزاحم نشوید. درست مانند دوران پیشاجنگ جهانی. گویا مفاهیم, دانش, علم, اخلاق, دین, همه و همه لباسهایی بر تن جهان بودند که اکنون همه را از تن به در کرده, زیر سرش گذاشته و به حماقت خود مشغول شده. این جهان پشت کرده به بیش از دو هزار سال تاریخ مکتوب اندیشیدن و افسار خویش را پاپیون زده, تزیین کرده و به دست حماقت سپرده. جهان امروز جهان حرکت موازی متناقض هاست. از یک سو عده ای می شوند داعشی. در موهای خون آلود سری از تن جدا چنگ زده و رو به دوربین شانزده مگاپیکسل لبخند می زنند. از سوی دیگر عده ای برای پای شکسته ی سگی زبان بسته روزها و هفته ها فعالیت مدنی می کنند. این جهان فرزند ماست. فرزند زیست انسان معاصر است. فرزند مخوفی که برای بلعیدن پدر و مادر خویش دهانش را باز کرده. در چنین جهانی, معانی را چگونه جستجو و دریافت کنیم؟ مهمتر اینکه معناگرایی در خصوص دیوانگی های جهان, خود در گسترش این جنون نقشمند می شود. معنا کردن لحظه های متعفن تاریخ بشری, خود عامل زایش اشتباهات بزرگتری بوده. بعد از هر معنا کردنی, تفسیر به رایی حاصل می شود و بعد از آن عملی سر می زند که حاصل تفسیر به رای است. این سیکل جنون آمیز همواره در تاریخ زیست ما وجود داشته. و هنر به همین دلیل در دوره های مختلف, گاهی از معنا شدن گریزان بوده و تلاش کرده اندام خود را چون معمایی وسوسه انگیز برای حل به نمایش نگذارد. هنر در اغلب موارد تلاش می کند به جای معنی شدن, واکنش انسانی تر و عمیقتری را از مخاطبش طلب کند. درک شدن. هنر نیازمند درک شدن است. تنها به این واسطه می توانیم قفلهای اثر را باز کنیم و به دنیای آن نفوذ کنیم. مخاطب امروز, مخاطب این جهانی که جهان فاصله ها و جهان عدم درک و عدم دیالوگ است, با تلاش برای درک اثر در واقع تمرین می کند برای بهتر زیستن. تمرین می کند برای انسان تر شدن. مخاطب امروز اگر یاد بگیرد پدیده های اطرافش را فقط درک کند, آنوقت دست از خودخواهی می کشد. آنوقت دست از قضاوت بر میدارد. که قضاوت خود منشا تمام حماقتهای بشری است. انسان درکمند, انسان چند وجهی و چند بعدی است. انسان درکمند, امکان ندارد گم اندیش شود. امکان ندارد تفسیر به رای کند. انسان درکمند واقعیت و حقیقت پدیده ها را بهتر و شفاف تر می بیند. انسان درکمند تامل می کند, صبر می کند, میپذیرد, یا در قهری ترین حالت, فاصله می گیرد. معنی کردن, مرگ اندیشه را در پی دارد. جهان امروز را چگونه معنی کنیم؟ این جهان از اساس تهی از معنا شده
چه بگوییم درباره آدم‌هایی که آدم‌های دیگر را در ظرف اسید حل می‌کنند؟ چه بگوییم درباره تجاوز به کودکی سه چهار ساله, حالا کمی بیشتر یا کمتر در حلقه معنی کننده ها بنشینید, ببینید چگونه در دود غلیظ سانتی مانتالیزم افراطی, در حالی که تکه های خون آلود استیک را به معده می فرستند, درباره پدیده های اطراف مزخرف گویی می کنند. شما یک جمله از دردتان برای آنها بگویید, هفتاد جمله اظهار نظر از آنها می شنوید. آنها عادت ندارد چیزی را درک کنند. عادت ندارند سکوت کنند و به شما گوش کنند. آنها هویت خود را در جنبیدن فکشان یافته اند, حالا چه برای بلعیدن و چه برای معنی کردن.
جهان نمایش سوراخ, جهان تکینه ای است. جهانی که نیازمند درک است. درک این جهان منجر به درک جهان پیرامون می شود. و یا شاید باید برعکس بگوییم که تنها کسی می تواند به درک جهان نمایش دست یابد که جهان پیرامونش را درک کرده باشد.
جهان امروز, جهان انسان مهاجر است. انسانی که از خودش فرار می کند. انسانی که دیگر نمی تواند از خودش فرار کند. جهان امروز گویا به دوران مهاجرت بزرگ بازگشته. به همان سی چهل هزار سال پیش. به همان مهاجرتی که روزگاری به اجبار طبیعت صورت گرفت و اکنون به اجبار انسان! اما فرار از انسان, قرار است ما را به کجا سوق دهد؟ چه آرمان‌شهری قرار است پیدا کنیم؟ کدام سرزمین سبز قرار است خالی از انسان باشد؟ این همه مهاجر در نمایش سوراخ از کجا آمده اند؟ برای چه آمده اند؟ از چه چیزی هراسناکند؟ اصلا مگر اهمیتی دارد؟ مگر مهم است بدانیم مهاجر جوان به کجا می خواهد بگریزد؟ مگر مهم است بدانیم کارت
دوربین عکاس حاوی چه تصاویری بوده؟ اینها دیروزه عده ی بیشماری از انسانهای اطراف هستند و فردای ما. اکنون فقط این اهمیت دارد, اینکه در چگونه جهانی در حال نفس کشیدن هستیم.
سوراخ چیز عجیب و پیچیده ای نیست. سوراخ, حفره ی بزرگی است روی تاریخ زیست بشری. تاریخ بیش از دوهزار ساله ی علم, فلسفه, هنر, دین و سیاست. حالا با این سوراخ عظیم, با این حفره ای که جنگ ها, انفجارها, نظم ها, سیاستمدارها, ادیان و ... بر پیکر زیست بشری به وجود آورده اند چه کنیم؟ چطور معنایش کنیم؟ چه باید بگوییم؟ سوراخ چیز عجیب و غریبی نیست. همه جا وجود دارد. هر پدیده ای یک سوراخ دارد. سوراخ سیاست, دیکتاتوری است. سوراخ دین, داعش و صهیونیسم است. سوراخ تفکر, گم اندیشی است. سوراخ نظم جهانی, مهاجرت است و سوراخ هنر, بدفهمی و معنازدگی است
. سوراخ چیز عجیب و پیچیده ای نیست. دریچه ای است که کارت شناسایی ما از آن بیرون می آید. حفره ای است که هویت ما از آن بیرون میریزد. دریچه ای است که از آن کارت حافظه خودمان را پس می دهیم. سوراخ, نه معادله است نه معما. حفره ای است که همه جا وجود دارد. در چشمان ما وقتی به پدیده ها می نگریم و بخش عظیمی از حقیقت آن را نمی بینیم. در مغزمان وقتی که نمی توانیم اندیشمند و دیالوگ محور باشیم. روی زبانمان وقتی که نمی توانیم درست حرف بزنیم. روی قلبمان, وقتی که نمی توانیم به درک متقابل برسیم و شروع می کنیم به بافتن و بافتن و پیرامون خود را با حفره ی بافته هایمان می بندیم. سوراخ, خود ماییم. آدمیزاد, در جهان آفرینش یک سوراخ بزرگ است, سوراخی که همه وجوه الهی و شیطانی از آن زاده می شود.
نمایش سوراخ, با پنج دری که برابرمان قرار می دهد, به وسعت پنج قاره ی جهان حرف می زند. برای تمام بشریت. جابر رمضانی با درک تناقضهای جهان امروز توانسته نمایشی را تولید کند که در یک قاب عریض و ارایه ی یک وضعیت, کمیک بودن جهان را به نمایش بگذارد. وضعیتی که گذشته از پیوندهای محتوایی با اندام دنیای امروز, به لحاظ فرمی نیز اندام تکینه ی خودش را دارد.
نمایش سوراخ از قصه گویی عبور می کند و با توقف در یک وضعیت مضحک, آن را آنقدر کش می دهد تا تعفن موجود در آن را آشکار کند. و این کشداری, آنجا که سرعتش در صحنه ی تیراندازی به پایین ترین حد خود میرسد, به ناگهان در گروتسک زایمان گاو بزرگ در هم می آمیزد و مضحک بودن وضعیت را بیشتر نمایان می کند اینجا کمدی زاده می شود.
اما اینبار کمدی برای خنداندن ما نمی آید. اینبار کمدی می آید تا به ما بخندد
محمد شمالی و Parinaz Taleat این را خواندند
سید محمد عابدی نسب این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقط امــشــب و فـــردا شــــب
سوراخ
فقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــط تــا چهارشنبه / 12 خرداد


نویسنده و کارگردان: جابر رمضانی
دراماتورژ: محمد چرمشیر
بازیگران: آتیلا پسیانی، هوتن شکیبا، داریوش موفق، وحید آقاپور، هانی عبدالمجید، روح اله حق گوی لسان
تهیه کننده: مهرداد بهاالدینی، محمد ... دیدن ادامه ›› قدس


طراح صحنه: منوچهر شجاع
طراح لباس: مریم نورمحمدی
طراح گریم: سارا اسکندری
طراح صدا و موسیقی: پویا پور امین، نیما پور کریمی
طراح نور: صبا کسمایی
طراح ویدیو: رها رضوی
طراح گرافیک: محسن مهر انوری
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید