نمایش›تب

خلاصه داستان: فردی (نماد عروسک) به شکل فانتزی وارد دنیای واقعی می گردد، راه گریزی برای بیرون رفتن از دنیای واقعی پیدا نمی کند از این رو به کارهایی سوق داده می شود که گویی از قبل برای او در نظر گرفته شده، و به خاطر نبود راه گریز از این قاب که برای او در نظر گرفته شده شروع به خلق سه عروسک (نماد آدم) می کند و با توجه به شرایط جبری که ناخواسته برایش به وجود آمده به شکل مستبدانه ای آن سه نماد را بازیچه قرار می دهد تا راه گریز خود را با استفاده و تکیه بر سه شخصیت خلق شده توسط ذهنش پیدا کند....