در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم تلفن همراه رییس‌جمهور
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:13:29
پیرمردی که شغلش باربری است و قصد خرید سیم‌کارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رییس جمهور مورد معامله قرار می‌گیرد...

 

 
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی از آدم های معمولی فکر میکنند اگر جای یک مدیر بودند کارهای بسیاری میکردند اما وقتی در این سمت قرار میگیرند میفهمند هر کاری نیاز به توانمندی و تخصص دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این فیلم، با اسمش براى من یک مقاومت ذهنى ایجاد کرده بود تا بهیچ وجه دیده نشود. اما پس از دیدن اتفاقی آن، عکس العمل خودم براى خودم جالب بود. با اینکه فیلمیست که بیشتر به جنبه هاى پوپولیستى "رسالت ریاست جمهور" میپردازد اما در برخى قسمتها، علیه خود عصیانهاى جالبى را ریشه میزند.
حکایت تکرارى "بیاید یه کار اساسی بکنیم" و سوژه هاى عینى وجزئى و تقابل آنها در ذهن یک "عضو معمولى و منظم اجتماع"، گیر فلسفى جالب کارگردان باخود است که تا سرحد جنون او را به پیش برده و یک خروج نیمه واقعى نیمه فانتزى را براى روایت، رقم میزند.
بیپروایى در ذکر انتقادات جارى در جامعه براى من دلنشین بود و گاه گاه پرداختن بی قضاوت به آنها. اینکه فیلم با وجود همه ى قسمتهاى شعارزده، در حال تزریق ایدئولوژى نیست و اصولا در فضایى افسرده، پرسناژى که میخواهد "وسیله ى بدرد بخورى باشد" را تصویر میکند، مدیون شناخت خوب کارگردان از جوامع روشنفکرى رئالیست-ایده آلیست ایران است.
سرخوردگى ها و اشاره ى نامحسوس کارگردان به روند تخریب تدریجى فضاهاى شخصى، براى سوژه اى کنش گر که کمر همت به درمان بیماریهاى اجتماعى بسته، نیز علیل بودن فضاهاى پراگماتیک غیر دولتى را به نحوى دیگر به تصویر میکشد.
ساختار فرهنگى -قدرت -اجتماعى در این شلمشولبا با تصویرى واقع گرایانه (وریستی نه رئالیستى) نقل میشود. از قشر بازارى عرصه میل گرفته تا در خواستهاى چندش آور همسر خواهر زنش که خود را پادشاه عرصه معنا میداند.
فیلم اصولا جور دیگریست و من ناراحت شدم که چرا براى دیدن آن به سینما نرفتم.
بازی مهدی هاشمی رو خیلی دوست داشتم. اینکه نمی‌تونست خوب حرف بزنه، اینکه دایره لغاتش محدود بود و مهارت‌های زبانی لازم برای برقراری ارتباط و گفتن حرف‌های مهم و جدی رو نداشت خیلی جالب بود.

خیلی از آدمها که اغلب متعلق به قشر ضعیفترند، به دلیل همین محدودیت‌های زبانی در بیان منظور خودشون نارسایی دارند.
و مهدی هاشمی به رساترین شکل ممکن این نارسایی رو بازی کرده بود.
۰۵ بهمن ۱۳۹۲
به این دقت نکرده بودم سمانه جان، واقعا درست میگی مرسی :)
۰۵ بهمن ۱۳۹۲
کاوه عزیز
چیزی که برام جالبه اینه که واکنش من هم نسبت به این فیلم دقیقا مشابه بود و کاملا تصادفی کار رو دیدم و به نظرم سمانه نکته جالبی رو به توضیحاتت اضافه کرد
۰۶ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اصلی ترین انگیزه ای که برای دیدن این فیلم می تونستم داشته باشم (علی رغم نقدهای منفی که در موردش بود و بر حذر داشتن های دوستان!) حضور «مهدی هاشمی» به عنوان بازیگر نقش اول بود. هاشمی همیشه جوری بازی می کنه که فیلم حتا اگه بد باشه، با حضورش دیدنی می شه (آقایوسف و هیچ رو هم به همین دلیل دیدم و از بازی هاشمی لذت بردم). پس تا این جا همین حضور مهدی هاشمی، نقطه ی قوت فیلمه.
اما در مورد خود فیلم... به نظرم کافیه به اسم «علی عطشانی» نگاه کنیم تا قضیه دستمون بیاد! عطشانی سوژه های خوبی رو برای فیلم کردن انتخاب می کنه، تا یه جایی هم کار رو خوب پیش می بره اما یه دفعه انگار خودخواسته همه ی اون چیزی رو که درست کرده، می زنه خراب می کنه. اصراری که بر گنجوندن شعارهای مختلف توی فیلم هاش داره شاید یکی از عوامل این خراب کردن باشه.
یه خوبی دیگه ی تلفن همراه رئیس جمهور داستان داشتنه. گرچه داستانش جاهایی دچار ضعف می شه و چندان هم قوی جلو نمی ره.