نمایش›وقتی زنجره ها شیهه می کشند

اولش شاید فقط یک حس کنجکاوی من رو به تماشای این نمایش کشاند ! گروهی گمنام که تیتر خیلی از خبرگذاری ها شده اند و عنوان دانشجویی و پر هزینه ترین نمایش را به یدک می کشند و نظرات کاربران در تیوال ! ولی وقتی نمایش تمام شد خیلی خوشحال بودم از اینکه من هم یکی از حاضرین در سالن بودم ! نه ادعایی در تئاتر دارم و نه تخصصی در آن ! ولی معمولا اوقات فراغت را به تماشای تئاتر می نشینم ولی آنقدر این اواخر نمایش های کسالت آور و ناامید کننده از کارگردان ها و ایضا بازیگران نامی دیده بودم که به نوعی تئاتر زده شده بودم ولی تماشای این نمایش حالم را واقعا خوب کرد ! چه گروه بی ادعا و صمیمی ای که خیلی حرف برای گفتن داشتن و با جان و دل در صحنه حضور داشتن،گویی حجم عظیم انرژیشان حتی از پشت ماسک ها و نقابهاشان سالن را به سلطه در آورده بود ! جا دارد به تک تک عوامل این نمایش تبریک بگم،کارگردانی عالی،ایده های نو و خلاقانه،نمایشنامه و دیالوگ های عالی و دکور و نور و موسیقی عالی،عروسگردان های حرفه ای که گویی جان در جسم بی جان احتشام خان قاجار بخشیده بودند،مردان سیاهپوش که چون تصاویری وسوسه کننده از جلوی چشمانت عبور میکردند و تماشاگران را مسخ خود میکردند،عمه خانمی سالخورده و یک روحی زخمی که راوی داستان آن عمارت مخوف بود که زمانی که نقاب از چهره بر داشتند گویی قابل باور نبود که چنین بازیگران جوان ولی توانایی در پشت نقابها اینچنین هنرنمایی کرده اند،و دخترک پرستار نماینده ای از نسل کنون و از جنس خودمان که تمامی نگرانی ها و دغدغه هایش و محرومیت هایش ملموس و آشنا بود برای همه ! و چه زیبا تمامی این ها را به تصویر نشاند.و دیگر عواملی که بسیاریشان هم قطعا در پشت صحنه بودند.
در ازای حال خوبی که به من هدیه کردید برایتان ارزوی موفقیت دارم و میدانم و میدانم و میدانم که در آینده ای که زیاد هم دور نیست از شما در جوامع تئاتری بیشتر خواهند گفت و بیشتر خواهند شنید.قدر خودتان و گروه خوبتان را بدانید تا بتوانید حال این جماعت اکثرا تئاتر زده را خوب کنید.یا علی.