هاشم مرادی
مرتضی کهزادی
محمدرضا شجاعی
محمدرضا شجاعی
مهدی سعدی
علی عدالتدوست
امین شریفی
مسعود سخاوتدوست
حمید رسولیان
محمد لطفعلی
سعید، جوانی سی ساله، از نیروهای حراست حزب جمهوری اسلامی است. پس از زخمی شدن، در ماجرای ۱۴ اسفند ۵۹ دانشگاه تهران، راهی بیمارستان شده و در آنجا با بیتا مواجه میشود
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
همه چیز فیلم در حد قابل قبوله و فارغ از روایت سیاسی تاریخیش که در اون هم زیاد شعارهاش رو فریاد نمیزنه، میشه گقت در حد و اندازه جشنواره هست.
خوب نیست، قابل قبوله. بازی ها، تدوین، بازسازی ها و گریم و شخصیت پردازی.
کمی در بستن فیلم عجله شده شاید برای کوتاه کردن زمانش، یا ممیزی های معمول. مثلا سکانس عاشق کشی میتونست خیلی بهتر باشه با توجه به پرداخت زیادی که در طول فیلم بهش شد اما خلاصه و سربسته صرفا نتیجه رو اعلام میکنه.
ضعیف در شکلدهی و پیشبرد قصه. درامی که اصلا شکلنمیگیره و روابط بین شخصیتهاش رو هواست. فرم و اجرای بسیار بد. فیلم قبلی اینکارگردان، لباس شخصی، که تو جشنواره دو دوره قبل و با همین تم بود، خیلی خوشساختتر بود.
اواخر فیلم، تا حدی ریتم بهتر میشه و موسیقی خوب مسعود سخاوتدوست به کمک فیلم میاد.
بازی نقش اول فیلم، فاقد هرنوع ظرافتی برای ارائه شخصیت چندلایه و پیچیده. فقط لیلا زارع تونسته تاحدی گلیم خودش رو از آب بیرون بکشه.
اثر سیاسی عاشقانه ی بی رمقی رو شاهد بودم که از دقیقه ۱۵ تقریبا پایان کار مشخص بود ، بازی نقش اصلی بد نبود اما بر خلاف ضرباهنگ ابتدایی رفته رفته از هیجان فیلم کاسته شد تا به سکون رسید (ای کاش پوشش نقش اصلی با انتقال قرص سیانور انقدر سریع برای بیننده از بین نمی رفت)
با ارفاق ۲/۵