تاها بهبهانی، سال ۱۳۲۶ در تهران متولد شده است.
تاها بهبهانی که قریب به ۴۰ سال است به"پرندگان" روی بوم نقاشی و فلزات مجسمهها جان میبخشد، همواره در آثارش بنیانهای فکری عرفانی و نیز خط مشی فلسفی خاص خود را پی گرفته است...
تحصیلات او در زمینه نقاشی، مجسمهسازی و کارگردانی تئاتر است. او بیش از ۲۸ سال سابقه تدریس دارد.
آثار او را چهل و پنج کلکسیونر در آمریکا، فرانسه، آلمان، ژاپن، دبی، هلند و سوییس در طول این سالها خریداری و حفظ کرده اند.
بیش از پنجاه نمایشگاه فردی و جمعی در داخل و خارج ایران داشته و از سال ۱۳۵۰ آثار خود را با عنوان "پرندگان تاها" به نمایش گذاشته است.
یکی از مجموعه آثارش که اجرای بخشی از طرحهای "هوحق" و"قفل پرنده" استاد تاها بهبهانی است، در آتلیه او به کمک همکار هنرمندش سیامک راوندی ساخته شدهاند.
نامهای این پرندگان براساس جهانبینی این هنرمند صاحب سبک عناوین ویژهای دارند نظیر "قفل بگشا، تا سرودی سر دهم"، "قفل بگشا، تا که شب حیران شود"، "قفل بگشا تا ببینی صبح را"، "قفل بگشا تا بیابی صد بهار"، "قفل بگشا تا که قفلت بگسلم"...
تاها بهبهانی که در همه این ۴۰ سال فقط و فقط پرنده نقاشی کرده است و مجسمه پرنده ساخته است، همواره در آثارش به فرم و محتوا چون دو بال یک پرنده نگریسته و سعی کرده است هر دوی آنها را در عین تازگی و پختگی، یکسان پیش ببرد.
پرندگان تاها سمبلی از انسان امروز هستند و اگر قفلی بربال یا پا دارند، اما همیشه با صلابت و وقار ایستادهاند و تن به خواری نداده اند.
اسارت قرنها نادانیهای بشری اگرچه بعضی از آنها را به قفل آهنی تبدیل کرده است اما هنوز سودای پرواز تا ملکوت را دارند و این دریافتی است که همیشه مخاطبان از نگاه و فرم پرندگان او در مییابند.
او پرندگانش را با کالیگرافی، تایپوگرافی، رنگ و کمپوزسیونهای گوناگون برروی بوم، تخته و کاغذ آفریده است.
گاهی لطافت آنها را در حکاکیها و روی فلزهای خشن به نمایش گذاشته است و گاهی روی بلورهای شیشهای لاجوردی و زمانی نیز در قالب مجسمههای برنز، مجسمههایی که در اندازه و قواره محدود نمیگنجند، از مدالیونهای برنز، نقره و یا طلا در ویترینها گرفته تا جایی که باید سر را بلند کنیم تا قامت یک مجسمه را از سر تا پا ببینیم، جان داده است.
تاکنون سه فیلم از زندگی و آثار تاها بهبهانی ساخته شده است.
جلد اول کتاب پرندگان این هنرمند از سال۱۳۵۱ تا۱۳۷۴ منتشر شده است.
جلوه شاخص آثار تاها بهبهانی، پافشاری مستمر او بر نقشمایههای ثابت و منحصر به فرد است که کمتر ریشه در هنر دارد و بیشتر برآمده از ادبیات است.