در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش عامدانه، عاشقانه، قاتلانه...
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:43:27
امکان خرید پایان یافته
۱۵ مهر تا ۱۷ آبان ۱۳۹۲
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

یادداشت کارگردان:
در مسیر پر شتاب پیش رفتن به سوی "تیاتر مستند"، هر چه به آن نزدیک تر شدم خودم را دور تر از آن احساس کردم.آن چه در نهایت به روی
صحنه می رود تنها ملهم از موقعیت هایی ست که در رسانه ها به شکلی گسترده با تیتر "حوادث" بازتاب داده شده اند و نه الزامن منطبق بر واقعیت؛ که باور دارم ذات منشور گونه واقعیت دریافتی همگانی و همه جانبه از آن را دریک زمان و یک مکان ناممکن می سازد.
این اثر به هیچ وجه ادعای مستند بودن ندارد. با در خدمت گرفتن ابزار استناد، تنها تلاش شده تا با نگاهی برشکنانه با مفهوم "رویداد واقعی" برخورد شود.

عامدانه، عاشقانه، قاتلانه..."از سه زن متهم به قتل می گوید.

  • تماشای این نمایش برای افراد زیر ۱۶ سال توصیه نمی شود
  • مرجع رسمی اخبار مربوط به نمایش‌هایی که در تالار شمس اجرا می‌شوند: www.shamsfoundation.com


مشاهده نقشه گوگل از محل اجرا (تالار شمس):
https://maps.google.com/maps?q=35.802048,51.477522&hl=en&num=1&t=m&z=17

گزارش تصویری تیوال از نمایش عامدانه، عاشقانه، قاتلانه / عکاس: آزاده مشعشعی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش عامدانه، عاشقانه، قاتلانه... / عکاس: نیلوفر علمدارلو

... دیدن همه عکس‌ها ››

عکس‌های پایه

نمایش عامدانه، عاشقانه، قاتلانه... | عکس

آواها

مکان

اقدسیه (موحد دانش)، بعد از چهارراه آجودانیه، دومین کوچه سمت چپ، کوچه نیلوفر، پلاک ۳، سالن همایش دیپلماتیک اکو

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این بار رسالت ِ تیاتر با ساناز ، بیان می شود
نمایشی است مستند گونه در 3 اپیزود با رویکردی جامعه شناسانه در حوزه زنان . داستان از گفتگوی یک روزنامه نگار با سه قاتل شکل می گیرد که همگی ِ ما به نوعی یا آنها یا نمونه های مشابه آنها را می شناسیم .
اولین زن تنها قاتل سریالی ایران است که با کشتن ِ پیرزن ها، اموال آنها را سرقت می کند تا به نحوی خرج کودک بیمارش را فراهم آورد. در مورد شخصیت این زن 2نکته جالب به نظر می رسد، اول اینکه این زن حاضر نبود که اینپول ها را به صورت مستقیم خرج زندگی اش کند زیرا این پول ها را حرام می دانسته، از این رو اموال مسروقه را یکراست به طلبکارانش می داده تا از بدهی هایش کم شود. نکته دوم اینکه این زن افرادی را می کشت که از نظرش محق ِ مرگ بودند و دیگر عمرشان را کرده بودند.
در اپیزود دوم با شهلا جاهد ( همسر ناصر محمد خانی ) روبه رو هستیم . کارگردان به نحوی هنرمندانه این داستان را پیش می برد و همانند اصل ماجرا ، نمایش او نیز سرشار از ابهام و سوال های بی جواب به پایان میرسد...آیا واقعا شهلا به تنهایی قتل را انجام داده ؟
اپیزود سوم داستان زنی است که در جهت جلوگیری از تجاوز ، متجاوز را می کشد. نویسنده با یک دیالوگ تمامی بیان های قضاوت در ایران را به لرزه در می آورد، آنجایی که زن می گوید : اگر که باهاش رابطه داشتم سنگسارم کی کردید ، حالام که کشتمش اعدامم می کنید.
هر سه زن در دادگاه محکوم به قصاص می شوند.
دو ... دیدن ادامه ›› نفر اول اعدام اما نفر ِ سوم در نهایت مورد عفو قرار می گیرد. اما بار دیگر نویسنده به راحتی از این قضیه نمی گذرد و می گوید : من رو عفو کردید دستتون درد نکنه اما من اصلا نباید در دادگاه محکوم می شدم که نیاز به عفو پیدا کنم.
اوج قدرت این نمایش در عدم ِ قضاوت ِ اوست، یعنی که در هیچ کجای ِ این نمایش به کسی برتری یا حق ویژه ای داده نمی شود و تنها این مخاطب است که با شنیدن ِ کل داستان، قضاوت خواهد کرد.
طاحی صحنه این کار در عین سادگی، بسیار مناسب و کارآمد بود. با استفاده از شیشه ها و آینه های تمام قد ، هزارتو هایی ساخته شده بود که بازیگران از بین آنها راه ِ خود را می بافتند. استفاده از آینه ها و رفلکس نور روی شیشه ها فضای وهم آلود خاصی رو ایجاد کرده بود ، به طوری که بازیگر انگار یک نفر نبود بلکه در همه شیشه ها انعکاس داشت و نکته جالب تر اینکه تماشاگران هم خودشان را در این شیشه ها می دیدند ، گویی این داستان ، داستان ِ همه ی ما ها هم می تواند باشد.
از بازی بازیگران ِ این کار به راحتی نمی توان گذشت ، بازی ها فوق العاده قوی و مهمتر از همه باور پذیر بود.
در نهایت باید به خانم بیان ، نویسنده و کارگردان خوب و جوان کشورمان افتخار کرد بابت این اینتخاب مناسب موضوع ، متن قوی و کارگردانی کم نظیرشان .
چه نقد خوب و گیرایی نوشتید ، با اینکه کار رو ندیدم خیلی علاقمند شدم ببینمش ( با اینکه ته اش رو فهمیدم ) ولی فکر نمی کنم فرصتش باشه
۲۲ آبان ۱۳۹۲
دوست عزیز اجرای مجدد نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» از ۱۱ شهریور هر شب ساعت ۹ شب در سالن باران واقع در خیابان فلسطین جنوبی به روی صحنه می‌رود.

لینک برگه نمایش : http://www.tiwall.com/theater/amedaneh-asheqaneh-qatelaneh
۲۶ مرداد ۱۳۹۴
من هنوز این نمایش رو ندیدم ولى با خوندن نقد آقاى رضیانى به این نمایش علاقه مند شدم... نقد خیلى خوب و تاثیرگذارى بود؛ مو به تنم سیخ شد!!!!!
۲۱ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فک کنم یکی از تاثیرگذارترین نمایش های زندگیم رو دیدم. دومین بازیگر که از صحنه خارج شد، کاملا احساس کردم که دیگه توانایی دیدن بقیشو ندارم. البته بازی نسیم ادبی رو از همه بیشتر دوست داشتم. انتقاد اولم به خنده ی تماشاگرها هنگام گفتن بخشی از دیالوگ های خنده دار سخیفی بود که بهاره رهنما داشت. به نظر من که هیچ کدوم از تیکه های خنده دار ارزش خندیدن نداشت و حتی اگر می داشت جاش نبود. انتقاد دومم هم دوباره بر می گرده به دیالوگ خانم رهنما که من نفهمیدم که زن جنوبی چرا اینقدر سنگ تهرانی بودن رو به سینه می زد و تهران تهران می کرد. به نظر می رسید که تفکر بازیگر در دیالوگ این نقش ممکنه نفوذ کرده باشه. امیدوارم که اینطور نباشه. در کل که واقعا ممنون به خاطر نمایش. در کل عالی بود.
baharinbahar، اروین کالستیانس و فرناز این را خواندند
امین میرزاباقری و Marillion این را دوست دارند
بهاره رهنما نقش یه زن سادع و عامی ذو داره و چون فاجعه براش تو قشم اتفاق می افته اینقد از تهرانی بودنش میگه .کاملا قابل درکه .
۲۰ آبان ۱۳۹۲
سودابه زنی جنوبی نبود،در نمایش تاکید شد که او زنی تهرانی است..پس کاملا واضح است چرا آنقدر به تهرانی بودنشان تاکید می کردند...
۲۰ آبان ۱۳۹۲
به نظر من زیاد جالب نبود
۲۳ مهر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب این نمایش رو دیدم خیلی خیلی عالی بود ممنونم از خانوم ساناز بیان واقعا کار زیبایی بود
این کار و سریال دکستر باعث شده من به صفحه حوادث روزنامه ها توجه بیشتری کنم ، اپیزود ژاله را با اینکه داستان رو می دونستم ولی از نظر من بهترین بخش نمایش بود همراه با بازی زیبای خانم ادبی ولی از موسیقی یا روخوانی هایی که بین اپیزودها پخش میشد که که شاید می خواسته با این روش فضای ناراحت کننده نمایش ررو القا کنه خوشم نیامد می تونست پیانوی خالی باشه
تشکر می کنم از تمامی دست اندر کاران این نمایش لحظات خاصی رو برای خیلی ها رقم زدند و اشک خیلی از خانم ها رو درآوردند (: خبر اینکه دی وی دی این نمایش هم به بازار می آد خوشایند و حضور اقای فرهادی لذت بخش بود