در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش خانم آوازخوان کله طاس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:19:47
امکان خرید پایان یافته
۰۸ تا ۳۰ دی ۱۳۹۸
۱۷:۱۵  |  ۱ ساعت
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان
انسان ها درست در هنگامی که با هم حرف می زنند، نمی دانند چه می خواهند بگویند و سخن گفتن به جای آن که آنها را به هم نزدیک کند، بیش از پیش از هم دور ساخته است.

نکاتی چند در باب متن اجرا:
- در دنیای امروز بین انسان ها عملا هیچ ارتباط حقیقی وجود ندارد و تنها توهمی از ارتباط وجوددارد و زبان که یکی از مهم ترین ابزارهای ایجاد رابطه است و شالوده کنش های آدمیست، کارایی و قدرت خود را از دست داده است و کلمات به صورت بسته های آماده و از پیش تعیین شده به صورت کلیشه ها، عادات و تکرار درآمده اند.
- در اینجا هیچ اتفاقی نمی افتد. هیچ چیزی گفته نمی شود. در اینجا  آدم ها حرف می زنند برای اینکه چیزی نگویند.
- ما در اینجا فقط به احساس های لطیف تر، به بخش زنده وجودمان نیاز داریم پس بگذاریم شعور عادیمان پشت در سالن بماند.

کمی درد و دل:
قصه شروع ما، قصه ابتدای راه ما، قصه مشکلات و سختی های ما، غصه کم آوردن ها و ناامید شدن های ما،  قصه دویدن و نرسیدن و پشت در ماندن های ما، قصه یافتن ها و پیدا نکردن های ما،  قصه ما شدن های ما، قصه از ۷ دی ماه ۹۷ شروع شد، جایی که ما تصمیم گرفتیم یکی از سخت ترین و پیچیده ترین متون ادبی جهان را کار کنیم.
همیشه شروع سخت بوده و ترسناک. همیشه اولین ها ناممکن و نشدنی به نظر می آن و تمامی این ها برای کارگردانی این اثر دو چندان می شود اما من و گروهی عاشق دلسوز و بی ادعا و مسؤولیت سنگین من در قبال زمان و هنرشان.
دویدن و دویدن و دویدن و نرسیدن، گشتن و پیدا نکردن، ماندن و جلو نرفتن و در این میان زمان چه نامردانه  به جلو حرکت می کرد و ترس و ناامیدی دو چندان می شد اما خدا بود و دعای پدر و مادرم. همه چیز این پروژه سخت بود.
متن، کارگردانی، طراحی، بازی و حتی سالن گرفتن، اما من ایمان داشتم به گروهم و خدایی که بود و گوشی که صدای من را می شنید و چشمی که مرا می دید و دستی که مرا می گرفت...

شبکه‌های اجتماعی تماشاخانه سپند: اینستاگرام
با خرید بلیت اجراهای این تماشاخانه و ارائه‌ بلیت همان شب، از ۱۰٪ تخفیف کافه رستوران «باور» در محوطه مجموعه بهره‌مند می‌شوید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش خانم آوازخوان کله طاس / عکاس: پریچهر ژیان

... دیدن همه عکس‌ها ››

عکس‌های پایه

نمایش خانم آوازخوان کله طاس | عکس نمایش خانم آوازخوان کله طاس | عکس نمایش خانم آوازخوان کله طاس | عکس

ویدیوها

آواها

مکان

تهران، خیابان کریمخان، خیابان عضدی جنوبی (آبان)، خیابان سپند (استاد جعفر شهری)، پلاک ۶۹، تماشاخانه سپند
تلفن:  ۸۶۰۳۷۸۰۷

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کاری جسورانه، که برهنه و بدون تعارف روزمرگی و هذیان های هر روزه ی ما را تصویر می کند.
علی رغم عنصر غریب و بعضا پیچیده کلامی در تئاتری این چنینی، به نظرم ریتم و تمپو و انضباط و پیشروی وقایع بسیار مناسب طراحی و اجرا شد.
طراحی صحنه، موسیقی، افت و خیزها، کارگردانی و بازیگری دوستان به نظرم عالی بود.
به تمامی تیم علی الخصوص اقای مرادی و خانم نوربخش صمیمانه تبریک میگم و منتظر کارهای جدیدتر از این عزیزان هستم.
درود بر شما
مگه اجرای این نمایش شروع شده؟
چون تاریخ رو زده 14 تا 30 تیر
۰۵ تیر ۱۴۰۲
سارا کاظمی
درود بر شما مگه اجرای این نمایش شروع شده؟ چون تاریخ رو زده 14 تا 30 تیر
اجرای قبلی هست
بله از ۱۴ تیر شروع می‌شود
سلام و عرض ادب
۱۲ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش اجرای خوب و جالبی بود.
خلاقیت های صحنه پردازی کمی نیمه کاره به نظرم اومد. تصویر تخت از بالا وقتی نمود پیدا می کرد که نور اطراف حذف بشه و تمرکز بر روی اون قسمت از صحنه باشه.
حتی دلم میخواست فنجون‌های چایی که خدمتکار بالای تخت میبره با آهنربا به سینی چسبیده باشن و وقتی به اتاق میرسه دستش کم کم به همراه سینی عمود بشه!
بازی ها خیلی عالی بودن مخصوصا خانم ها. بازی کلفت اما کمی به نظر من جای کار بیشتری داشت. برای چنین اجرایی اگر قرار بر حضور کلفت در خانه هست بهتر بود علاوه بر لباس، نوع بیان خشک و رسمی انگلیسی و گریم انگلیسی یک خانم در اون شغل هم به این کاراکتر اضافه بشه.
متن رو خیلی دوست داشتم و نسخه ایرانی خوبی ازش در اومده بود.
پرداخت شخصیت خانم میزبان کمی توی ذوق می زد چون در اجرای ابزورد و توی این متن انتظار دنیای پوچ و بی معنی و زندگی دلقک وار آدم‌ها بیشتر احساس میشه و دلیل پشت چشم نازک کردن ها و اخم و تخم کردن و عصبانیت کاملا جدی این کاراکتر رو نمیفهمیدم. ... دیدن ادامه ›› نظر منه..

موسیقی زنده همراه کار کلا سلیقه من نیست و متاسفانه باعث فاصله گرفتنم از دنیای اجرا میشه.
شاید به همین دلیل هست که خیلی نتونستم با کار ارتباط بگیرم با وجود اینکه نمایش بسیار کار شده و درستی بود.

خسته نباشید به گروه محترم اجرایی.
ممنونم خانم مقدم عزیز از محبت و حمایت و لطف تون
نظر شما کاملا صحیح و محترم هست اما چند نکته رو باید به عرضتون برسونم
۱_ با توجه به سورئال بودن متن و مناسبت ها و دیالوگ های متن و شیوه اجرایی رئال ما برای باورپذیری و ارتباط بهتر با مخاطب، ما سعی کردیم در میانه از رئالیسم و سوررئالیسم حرکت کنیم ، و در تمام نظام هامون این میانه حرکت کردن مدنظرمون بود
( صحنه ، لباس ، موسیقی ، بازی ها ... دیدن ادامه ›› و ..... )
۲_ ما هر قراردادی که با مخاطب وضع کردیم سعی کردیم یکجا این قرارداد رو بشکنیم . نظر شخصی من هست که در تاتر قرارداد با مخاطب بسته میشه تا شکسته بشه در غیر اینصورت به آیین و سنت تبدیل میشه ، به خاطر همین جایی که در آخر اتشنسان یا خود من می ایستم دیگه کسی بلند نمیشه ، در صورتی که تا قبلش قرارداد وضع شد که هرکی میایسته همه بایستند
در مورد تخت هم همینطور هست و حضور کلفت این قرارداد رو می شکنه، قرارداد تخت ایستاده ، ما تو تمرین ماها کلفت وارد اتاق اینها میشد با توجه به ایستادن آنها می خوابید روی زمین که انگار ایستاده است که بعد تصمیم به این گرفته شد که ما توسط کلفت قراردادی که با مخاطب بستیم رو بشکنیم
همچنین در مورد نحوه قرار گرفتن سینی و فنجان ،
در مورد آهنربا کاملا موافقم اما متاسفانه در عمل نتونستیم با آهنربا نگه داریم فنجون ها و این ضعف اجرایی من هست
در مورد بازی ها هم این میانه روی مدنظر بود
بازی کلفت هم در همین راستا بود ، نوع برخورد و صحبت و بیان کلفت
در مورد بازی خانم اسمیت هم چیزی که برای ما مهم بود این بود که زندگی در جریان باشه و با توجه به اینکه این کاراکتر برون ریزی هست تصمیم بر این نوع بازی شد
۰۱ بهمن ۱۳۹۸
موفق باشید آقای مرادی
۰۱ بهمن ۱۳۹۸
ممنونم خانم مقدم عزیز
۰۱ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حمیدرضا مرادی: «من برای اجرای این اثر همه نمایشنامه های یونسکو را خوانده و از دل آنها به دو فرم مهم در نمایشنامه های او رسیدم؛ تکرار و تکثیر. تکرار یکی از ویژگی های متون ابزرود است؛ زیرا آدم ها دچار روزمرگی و کسالت می شوند، دچار نوعی کرختی. تکثیر نیز در متون یونسکو نقش مهمی دارد. در همه ی متون او عاملی در حالت زیاد شدن است. در نمایشنامه «کرگدن ها» کرگدن شدگی زیاد می شود، در نمایشنامه «صندلی ها»، تعداد صندلی ها، در نمایشنامه «مستاجر جدید»، تعداد اثاثیه و در نمایشنامه «خانم آوازخوان کله طاس»، بی ربطی در حال زیاد شدن است. در این نمایشنامه زبان کم کم از بین می رود و در نهایت به جایی می رسد که تنها به حروف الف، ب، پ، ت ختم می شود که البته ما به جای این حروف کلمه ی ابداعی «بَذَه» را قرار دادیم. من سعی کردم این تکثیر را در تمام عناصر نمایش قرار دهم، در صحنه، آکسسوار، نور، موسیقی، لباس و حتی دیالوگ ها.»

برای خواندن گفتگوی حمیدرضا مرادی با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/