کمگوئی، اشاره، نقلقول در گفتار - تعادل بین سکوت و صدا، تاریکی و نور - حرکاتفرم بازیگران و حضور کارگردان در بعضی از صحنهها همگی از دلایل موفقیت این نمایش هستند. باتوجه به طراحی صدای بسیار نزدیک به سلیقهی شخصیام و ایجاد تجربهی صوتی-بصری دلپذیر، از آرشمبرز عزیز نهایت تشکر را دارم.
همیشه فکر می کردم که مواجهه ام با اثری که بتوانم (با درک ناقص خودم) آن را یک اثر پست مدرن ایرانی بخوانم چگونه خواهد بود. در طول دو سال گذشته کارهای متعددی دیده بودم که چنین ادعائی داشتند اما خبری از اثبات ادعا در آنها نبود ( برخی از این آثار البته کیفیت بالائی داشتند). درست جائی که انتظارش را نداشتم بالاخره کاری دیدم که مختصات درست یک اثر پست دراماتیک و پست مدرن را داشت. کیفیت بالای عوامل پشت صحنه (بویژه نورپردازی عالی و خلاقانه) خبر از درک بالای کارگردان و دستیاران فنی اش از تئاتر و اجرای هم سطح می دهد. بازی ها به غایت مینیمال هستند، خبری از گل درشت بازی نیست، کسی نمی خواهد قهرمان باشد. همه همانی هستند که هستند، بنی آدم! بنظرم مهم ترین نکته در حوزه بازی ها وجود طراحی حرکت واقعی (نه فی البداهه) بود که بر خلاف عمده آثار پرفورمنسی که دیده ام بیشتر از آنکه بازیگر محور باشد به درک درست طراح حرکت و خلاقیتش اتکا داشت. صداها به موقع بودند. بالا و پائینشان درست بود. حتی در شلوغ ترین صحنه ها هم بیان بازیگران طوری تداخل نمی کرد که نتوانی بفهمی چه می گویند. ترجمه اشعار به فارسی کمی (خیلی کم) این هارمونی زیبای نور و صدا و حرکت را به هم می زد که نمی توان بابتش به کسی خرده گرفت چون ما هنوز (متاسفانه) نویسندگانی نداریم که بتوانند متن معادل خوب بنویسند برای اجرا. اگر بخواهم این اثر را در یک کلمه خلاصه کنم باید بگویم "کارگردانی". قدرت کارگردان را بوضوح می توانستم حس کنم. چیزی که کمتر در آثار دراماتیک ایرانی پیدا می شود.
در نهایت از گروه ممنونم بابت اینکه تجربه برخورد اولم با تئاتر پست مدرن د ایرانی را تا این حد دلپذیر ساختند و از دنیا روحانی سپاسگذارم که بواسطه گل وجودش افتخار دیدن این اثر نصیبم شد. صدای و تصویرش هر روز بهتر و بهتر می شوند، مثل انتخاب کارهایش. برای همه تان آرزوی موفقیت روز افزون دارم.