در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش بیوگرافی: یک بازی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:39:38
امکان خرید پایان یافته
۰۱ شهریور تا ۰۱ مهر ۱۴۰۱
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۲۵ دقیقه
بها: ۱۲۰,۰۰۰ تومان
پروفسور هانس کورمن پس از هفت سال زندگی مشترک، همسرش آنتوآنت اشتاین را به قتل می‌رساند و حالا تصمیم دارد به گذشته برگردد تا بیوگرافی خود را عوض کرده و جلوی این اتفاق را بگیرد.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۷ سال خودداری نمایید.

دسته‌بندی
بزرگسال

اخبار

›› ارتباط میان نسل‌های مختلف

ویدیوها

مکان

میدان فلسطین، خیابان طالقانی، بین خیابان سرپرست و فریمان، پلاک ۵۴۴
تلفن:  ۰۲۱۶۶۹۶۸۴۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من به آنتوانت شلیک نکردم، من به اون جمله شلیک کردم، من اون جمله رو زدم
با اجازه من این تکه از یادداشتم که تکمیل کنندۀ این دیالوگ هست رو اضافه می کنم:

یکی از دیالوگ های خوب اجرا جاییه که هانس بعد از شلیک میگه من به اون شلیک نکردم، من به اون جمله "من رفتم" که زن گفت شلیک کردم 👌 در واقع کورمن همه زندگیش ترس از طرد شدن داشت که باعث تردیدش به حذف آنتوانت از بیوگرافیش شد، عاقبت هم با انتخاب زن دقیقا همون ترس سرش اومد! شلیک به جمله رفتن 👌
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
محمد مهدی فتحیان
با اجازه من این تکه از یادداشتم که تکمیل کنندۀ این دیالوگ هست رو اضافه می کنم: یکی از دیالوگ های خوب اجرا جاییه که هانس بعد از شلیک میگه من به اون شلیک نکردم، من به اون جمله "من رفتم" ...
👌🏻👍🏻
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
محمد مهدی فتحیان
با اجازه من این تکه از یادداشتم که تکمیل کنندۀ این دیالوگ هست رو اضافه می کنم: یکی از دیالوگ های خوب اجرا جاییه که هانس بعد از شلیک میگه من به اون شلیک نکردم، من به اون جمله "من رفتم" ...
چه جالب!خیلی باهاتون موافقم
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بسیار لذت بردم. بعد مدتها یک درام تلخ پرمعنا رو دیدم. با جملاتی قشنگ.

خیلی باید تلاش کنید تا در صحنه و معنای داستان گم نشوید.

آنقدر ضرباهنگ داستان تند بود که در مدت 85 دقیقه فقط دنبال ریتم داستان بودم و اصلا متوجه مشکلات محیطی سالن نشدم.

و آخرش که برای یک دقیقه گریستم: برای سرنوشت محتوم انسان.
سپاس از لطف و مهر شما
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
به نظرم بهتره دسته‌بندی رو روی نقد کاربران یا گفت‌و‌گو قرار بدید
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
به نظرم نمایش متفاوت و پرمفهومی بود و بازی خانم عبدالرزاقی و آقای ساعتچی و جناب مولایی بشدت جذاب بود
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
- من اون جمله رو کشتم! جمله ى من رفتم!