در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال نمایش جنایت و مکافات
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:31:31
امکان خرید پایان یافته
۲۱ مهر تا ۱۷ آذر ۱۳۹۴
۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان

یادداشت کارگردان:

من هم راسکلنیکف هستم. بی کم و کاست. آشفته و سرخورده و حیران و گیج. خواستم جسارت را تجربه کنم. من هم راسکلنیکف هستم. دستم به خون آلوده است. به خون دل هایی که خوردم.به خون هایی که در گلو خفه کردم. هر شب سر که روی بالین می گذارم ، مکافاتم شروع می شود. چه روزی به شب رسید و چه شبی به صبح می رسد؟ من در مکافاتی نفس می کشم که جنایتش فراموشی است . فراموشی از جوانمردی قهرمانان و اسطوره های افسانه ای. وجدان بیدار افسانه می سازد . شاهکار داستایوفسکی دغدغه شد و راه را برایم هموار ساخت
- ایمان افشاریان

نکته مهم: با توجه به شرایط سالن و اجرا، بلیت تماشاگران عزیز پس از ساعت آغاز اجرا بی اعتبار بوده و مجموعه از پذیرش تماشاگران پس از این ساعت معذور است

گزارش تصویری تیوال از نمایش جنایت و مکافات (سری دوم) / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش جنایت و مکافات (سری نخست) / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش جنایت و مکافات (سری دوم) / عکاس: نیلوفر علمدارلو

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

آواها

مکان

تماشاخانه مسعودیه، خیابان جمهوری، نرسیده به میدان بهارستان، خیابان ملت، خیابان اکباتان، عمارت مسعودیه
تلفن:  ۳۳۹۳۰۰۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی دوست داشتمش .خیلی خوب بود
خسته نباشین
raha tehrani و tayebe toodekesht این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پس از " جنایت و مکافات"
مازلو زمانی گفته بود "اگر تنها ابزار در دست ما چکش باشد، با همه مثل میخ برخورد می کنیم". نمایش جنایت و مکافات آقای افشاریان را از هر زاویه ای می توان دید و فراتر از آن می توان یک راست رفت سراغ خودِ داستایوفسکی و تیزبینی مثال زدنی اش در توصیف روان بشری. می توان در مورد عمارت دوست داشتنی مسعودیه هم گفت که به نحوی کانون بسیاری از اتفاقات تاریخی کشور بوده است. هر چه هست این هنرِ روایتگری است که ما را با خود همراه می کند. نمایش پرزحمت و قابل احترام جنایت و مکافات سرشار بود از روایت های متنوع و زوایای دید آدمی. ساده که بنگریم صرفا زنانی کشته شده اند و احساس عجیب راسکلنیکف در پی این اتفاق، روایت را آغاز می کند. اما این کوچکترین بخش ماجراست. شخصیت های نمایش مدام در شک اند و یقین. لحظه ای که به راسکلنیکف حق می دهیم بابت کشتن این حشره ی کثیف، پیرزن رباخوار از خود دفاع می کند و ما را نرم می کند در باب ربا. گویی درنگی در کار نیست. ما در قضاوت هایمان محو می شویم. و جهان را به شدت شخصی می نگریم. هر کدام از ما فقط با چشم خود می بینیم. بازپرس نمایش با بازی ستودنی و پیچیده ی مجید آقاکریمی(که بی شک یکی از تئاتری های فهیم ماست) چهار سوی نمایش را از ابتدا تا انتها زیرنظر دارد و مرحله به مرحله تغییر می کند و با سیگاری که دود می کند به مرگ خویشتن نزدیک تر می شود. یکی از بهترین قسمتهایی که توانست تعارض شخصیت ها را به خوبی نشان دهد همین ریه های بیمار و میل به سیگار بازپرس بود. روایتی ساده و جانبی اما اثرگذار در باب آشفتگی های آدمی در تصمیم و انتخاب. هنر کارگردان در تلخیص چنین رمانی سترگ که نه بلکه در نشان دادن تعارضاتی است که یک به یک شخصیت ها تجربه شان می کنند. چون ما تماشاگران. هر روز و هر لحظه. نقاشی که به جرمی ناکرده اعتراف می کند باید فقط دلایل قانع کننده ی شخصی داشته باشد. دلایلی که به احتمال بالا برای بقیه کم اهمیت خواهد بود. ما نمی دانیم می فهمیم اش یا نه. گاهی آری و گاهی خیر. به همان میزان هم نامی نداریم برای زنی که در حمایت از خانواده تن فروشی می کند. فاسد و هرزه یا شریف و محترم؟ راسکنیکفِ قهرمان یا قاتلی دن کیشوت وار؟ پولدارهای خوب یا کثیف؟ گویی دردرون ما نیز بخشی از هر کدام از شخصیت های نمایش وجود دارد. هر ... دیدن ادامه ›› لحظه یکی را بر می گزینیم و به زندگی ادامه می دهیم. ما با هیچ یک از آن ها غریبه نیستیم. سوال اساسی این است که آیا اساسا جنایتی شده که این همه مکافاتِ هستی بر دوش ماست؟
داستایوفسکی جامعه شناس و روانشناسِ موفقی بوده و این اجرا در حد توان خود به این ویژگیِ داستایوفسکی نزدیک شده بود.
مجتبی مهدی زاده این را خواند
فربد اهورابنده و حسنا آریامتین این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تلخیص یک رمان چند صد صفحه ای اونهم رمانی که یکی از برجسته ترین آثار تاریخ ادبیات هست کار بسیار دشواریه و بنظر من عوامل این گروه تا حدود زیادی از عهده این کار بر اومدن و فقط جنبه ی موزیکال کار بود که خیلی خوب در نیومده بود که شاید ممنوعیت رقص یکی از دلایلش باشه ...گریم ها فوق العاده و مشخص بود زحمت زیادی کشیده شده در حالیکه در بسیاری آثار سینمایی پرهزینه یک دهم این هم تلاش نمیشه... فقط کاش گریم بازجو هم ازین حالت ایرانی در میومد و شبیه یک بازجوی روس میبود...یک خسته نباشید حسابی هم باید به مهدی پاکدل گفت که نود دقیقه بار نمایش رو دوشش بود و حتی فرصت یه لحظه استراحت هم نداشت و اینهمه دیالوگ گفت.... الهام شکیب هم بازی خیلی خوبی ارائه کرد و امیدوارم بازم کاری از آقای افشاریان ببینم...